معرفی کتاب قصه‌های همیشگی؛ هشدار برادران گریم اثر کریس کالفر مترجم الهام فیاضی

قصه‌های همیشگی؛ هشدار برادران گریم

قصه‌های همیشگی؛ هشدار برادران گریم

کریس کالفر و 2 نفر دیگر
4.6
73 نفر |
12 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

206

خواهم خواند

28

شابک
9786004623537
تعداد صفحات
448
تاریخ انتشار
1399/11/18

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        برادران گریم هشداری برای سرزمین قصه ها دارند!آن ها توسط ارتش فرانسه دزدیده شده و تحت فشار قرار گرفته اند که راه دنیای قصه ها را نشان دهند. ارتش فرانسه می خواهد به دنیای قصه ها حمله کند.برادران گریم مجبور می شوند راه را به ارتش نشان دهند اما فرشته ی مهربان کاری می کند که گذر از این مسیر دویست سال طول بکشد تا اهالی سرزمین قصه ها وقت کافی برای آماده شدن داشته باشند. حالا آن دویست سال تمام شده و ارتش می تواند به دنیای قصه ها برود.کانِر بیلی فکر می کرد که دیگر کاری با دنیای قصه ها ندارد، اما حالا خودش را وسط مأموریتی می بیند که باید در آن از یک راز دویست ساله که از استادان قصه گویی به یادگار مانده، سر دربیاورد. خواهر دوقلویش الکس در حال آموزش دیدن برای مقام جانشینی فرشته ی مهربان است... اما تلاش هایش برای برآورده کردن آرزوها همیشه مطابق انتظارش پیش نمی روند.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به قصه‌های همیشگی؛ هشدار برادران گریم

نمایش همه
داستان دو شهرآبشار یختصویر دوریان گری

خدانگهدار، هزار و چهارصد و سه!

66 کتاب

خب... وقتشه ببینم چقدر خوندم امسال... پیتر پن و داستان دو شهر رو از انتشارات دیگری خوندم... (پیترپن قدیانی و داستان دو شهر‌ افق) و خب بهترین‌ها هم که ...🥲 نامِ باد و کوئوت عزیز😁، شاه‌دزد، سیپیو و رفقاش که دلم براشون تنگ می‌شه:)💔 آبشار یخ و سولویگ و همراهانش که تا ابد دوستشون خواهم داشت🥲، بازی تاج و تخت و دسیسه‌چینی‌ها، و استارک‌های دوست داشتنی، راب، جان ‌که در حقش ظلم شد، آریا و ادارد...😭💔 حتی دنریس... که البته باید بگم سریالش رو هم دیدم و تنها سریالی بود که کامل شد... و علیرغم اینکه خیلی‌ها با کتابش حال نکردن، جز بهترین‌ها بود برای من!🥲 ربکا و مندرلی که بخشی از قلبم میون اتاق‌های بسیار اون عمارت بزرگ مونده... سایه‌ی باد و گورستان کتاب های فراموش شده و خولین کاراکسی که سرگذشتش هنوز باعث می‌شه قلبم بگیره:) دنیل، بئاتریس، کتابفروشی سمپره و خیابان‌های بارسلون... نارنیا و دنیای جادویی‌ش و کمد ... و چهار خواهر و برادر و کایرپاراول! ... مهمان دراکولا و فضای گوتیک و زیبایی که داشت... بارتیمیوس؛ و شهر لندن و کیتی و ناتانیل که دلم همیشه براشون تنگ می‌شه و حس می‌کنم دوباره پیششون برمی‌گردم و داستان عجیبشون رو باز هم می‌خونم... قصه‌های همیشگی، دوقلوهای بیلی و قصه‌های پریانی که همیشه دوستشون خواهم داشت... و این دومین باری بود که می‌خوندمش و قطعا باز هم می‌خونمش... کانر و گلدی‌لاکس عزیزم🥲🥲 آخرین روز خانم بیکسبی و اون همه هیجان و استرس... و هابیت خوانی‌ش برای شاگردهاش... زیبا صدایم کن و زیبایی که دلش می‌خواست با پدرش خوشحال زندگی کنن... داستان دو شهر؛ و شخصیت‌های خاکستری‌ش... انتقام، سیدنی کارتن... نیکلاس نیکلبی و اون همه بدبختی‌ای که تحمل کرده و دلم براش کباب شد..🥲 و عقل و احساس، و جین آستینی که در پردازش شخصیت‌هاش کم نمی‌ذاره، الینور و ماریانی که هنوز پایان داستانشون برام عجیبه... مانولیتوی عزیزم و مامان عجیب غریب و دست به کتکش...😂 بچه‌های خانم پرگرین؛ و ماجراجویی‌هاشون، جیک، اما، میلارد، اینوک، و ... سیلماریلیون، و سرزمین میانه‌ای که تاریخچه‌ای شگفت‌آور داشت... ارباب‌حلقه‌ها، یاران حلقه و نوروز ۱۴۰۳ و زمستونش که باهاشون سفر کردم... سم و آراگورن عزیز... پیتر پن و رویاهای کودکی‌ ای که فراموش شدن... دوریان گری، مردی که زیبا بود؛ ولی نه از درون... و همه و همه‌ی این‌ها، سال ۱۴۰۳ من رو تشکیل دادن. از همه‌ی این شخصیت‌ها ممنونم که باعث شدن توی روزهای مزخرف هزار و چهارصد و سه دووم بیارم!... و آره خلاصه؛ کتاب‌های امسال عجیب و خاص بودن. و دلم برای این کتاب‌ها تنگ خواهد شد. و انشاءالله که سال ۱۴۰۴ به شدت بهتر خواهم خوند...🙂 راستی گفتم حدود پنجاه تا کتاب هم خریدم ؟😁😁

18

پست‌های مرتبط به قصه‌های همیشگی؛ هشدار برادران گریم

یادداشت‌ها

          با تمام توان فریاد میزنم کریس کالفر خدای نوشتن پایان های شگفت انگیزه....
اجازه بدید  حسم را براتون بگم....
کالفر میبرتت لب پرتگاه از یه مسیر  تقریبا کم دارو درخت و نه چندان جذاب(به نظر من)، مسیرش را زیاد دوست نداشتم، بعد اونجا که لب پرتگاهی و یه اشاره میخوای که بیفتی، یه اشاره میده و فکر میکنی میوفتی و تمام اماااااااا
درست همون لحظه، همون لحظه که یه پات روی صخره است و یه پات معلق تو‌هوا ، همون لحظه که یه اتصال کوچیک با زمین داری، از پشت یقه‌ات رو میگیره و نگهت میداره....
بعد تو‌ میمونی ، معلق میخوای ولت کنه تا حداقل از سقوطت لذت ببری، یا بکشه عقب و خلاصت کنه اماااااا
توهمون وضعیت نگهت میداره...من اون آدمم  لب پرتگاه، من بعد از پایان کتاب اون حس رو دارم...
این بشر جوری کتاب را تموم میکنه که ولع خوندن مثل خوره میوفته به جونت...
لقب پایان های شاهکار میرسه به جناب کریس کالفر، اگه بگم تمام کتاب  بعدی رو میخونم که به یه پایان درخشان دیگه برسم عین واقعیته....
        

24

        هیچوقت یادم نمیره وقتی جمله آخر صفحه آخر رو خوندم چه حسی داشتم ؛) 

تو عمرم انقدر آرزو نکردم جلد جدیدش زودتر بیاد
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

5

        خب من این کتاب رو هم تموم کردم
وافتخار میکنم که چنین کتابی رو انتخاب کردم فانتزی قشنگی بود ولی نقاط ضعفی هم داشت مثلا همین افکار کانر .‌‌‌‌...
من اصلا فکر نمی کردم که کانر هم عاشق بشه 
اونم با وجود اتفاقی که براش تو جلد اول افتاد خب البته میشه این رو به عنوان یه نقطه مثبط در نظر گرفت
این کتاب کاملا سلیقه ای هست ولی من عاشق این جلد شدم 
احساس می کنم داستان پخته‌تری نسبت به بقیه جلد ها داره ولی باز هم میگم کاملا سلیقه‌ای هست...‌‌
خب امید وارم شما هم از این کتاب لذت برده باشید 🩷
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

          بسم الله الرحمن الرحیم .

هشدار برادران گریم سومین جلد از مجموعه ی قصه های همیشگی هست. در این جلد داستان خیلی جالب شروع می‌شه و الکس و کانر درگیر مسائل عاطفی هم می‌شن، مسائل روزمره ی‌ نوجوون ها و کمی از وقتشون رو به جای اینکه صرف این بکنن که همه ش برن دنیای قصه ها رو نجات بدن، صرف مسائل دیگه ای می‌کنن، به خصوص الکس. 
این جلد برام چندان جالب نبود و جلد قبلی رو خیلی بیشتر دوست داشتم. به نظرم جلد قبلی هیجان بیشتری داشت و جای دعواهای گلدی لاکس و شنل قرمزی خالی بود. توی جلد قبلی همه ی شخصیت های دوست داشتنی با هم رفتن به ماجراجویی ولی در این جلد همه پراکنده بودند.
قلم نویسنده هم روان و راحت خوان بود ولی از توصیفات به شدت کم استفاده می‌کنه. گره های داستان سریع حل می‌شن. تنها چیزی که من رو وادار می‌کنه کتاب رو بخونم حضور دنیای جادویی پریان و حضور شخصیت های خاطره انگیزه. 
و در کل کتابیه که بخوام به گروه سنی بین ۸ تا ۱۲ سال معرفی بکنم. چرا؟ چون این کتاب دقیقا واسه این سنین نوشته شده و اگه شما بین این سنین باشین قطعا از خوندنش لذت خیلی زیادی می‌برید‌.
در مورد شخصیت پردازی ها هم باید بگم که خوب بود ولی بعضی از شخصیت ها به شدت نیازمند پردازش بیشتر بودن. به خصوص پادشاه ها و ملکه ها. سیندرلا که دیگه خیلی بد بود، توی هر جلد تا یه بار بچه ش رو گم نکنه اون جلد اصلا تموم نمی‌شه و ماجراها و مشکلات ادامه دارن😐 واقعا دلم برای شاهدخت هوپ می‌سوزه. هر بدبختی ای واسه سیندرلا و پادشاه ایجاد می‌شه، اولین قربانی ش شاهدخت هوپ هست که یهو از ماتریکس خارج  و  اسیر شخصیت های منفی و شرور داستان میشه🤐.
گلدی لاکس که خیلی خوبه و حضور کمرنگش در این داستان به شدت ناراحتم کرد‌. دلم برای کل کل های گلدی لاکس و شنل قرمزی به شدت تنگ شده بود.
از خوبی های مجموعه بگم؟ داستان غافلگیری های زیادی داره و بی ربط ترین شخصیت ها رو جوری بهم مرتبط می‌کنه که حتی خود شخصیت هم نمی‌فهمه از کجا خورده. روند سریع و داستان پر کششی داره. شخصیت ها هم جالبن.
ولی خب برای جلد چهارم هیجان زده هستم و امیدوارم زودتر شروعش کنیم.
ممنونم از باشگاه گپ که باعث شد دوباره این مجموعه رو بخونم 😁😁
در کل من واسه ی سه جلد آخر خیلی هیجان زده ام و انشاءالله هرچه زودتر برم سراغش. 
َ
        

11