در این داستان تخیلی که مخاطبان آن گروه سنی «ب» و «ج» هستند، داستان «ماهتابان»، «خورشید خاتون» و «زمین قلی» بازگو می شود. داستان مربوط به زمانی است که هیچکس نبود و تنها آنها در آسمان بودند. زمین قلی که دل باختة خورشیدخاتون بود، هر روز به بهانة نان گرفتن به نزد او می رفت. تا این که سرانجام رازش را با او درمیان گذاشت. ماهتابان هم از موضوع مطلع شد و با خورشیدخاتون بگومگو کرد، اما سرانجام زمین قلی و خورشیدخاتون به هم رسیدند. این داستان به دو زبان فارسی و انگلیسی به چاپ رسیده است.