معرفی کتاب خواهرم، قاتل زنجیره ای اثر اوینکان بریث ویت مترجم سحر قدیمی

خواهرم، قاتل زنجیره ای

خواهرم، قاتل زنجیره ای

2.4
38 نفر |
15 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

85

خواهم خواند

41

ناشر
ققنوس
شابک
9786220403104
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
1399/6/10

توضیحات

        «کورد»، دختر تلخی است که همیشه وظیفه  مراقبت از خواهر کوچک ترش «آیولا» را بردوش خود احساس می کند. آیولا دختری زیبا، بسیار جامعه ستیز و فرزند مورد علاقه  خانواده است. او هم اکنون سومین مردی که وارد زندگی اش شده را کشته و کورد هم از این موضوع اطلاع دارد. کورد، همیشه سعی دارد بسیار دلسوزانه به خواهرش کمک کند. او بهترین راه حل ها را برای تمیز کردن خون انسان های کشته شده می داند و ماشین اش برای حمل اجساد، بزرگ است. او همه  این کارها را انجام می دهد، بدون آنکه چیزی به  دست بیاورد. کورد مدت هاست که شیفته  پزشکی مهربان و خوش تیپ شده و روزهایش را با رؤیای رسیدن به او سپری می کند. روزی پزشک شماره آیولا را از کورد درخواست می نماید. در این شرایط که پای عشقش وسط می آید آیا باز هم آیولا را به  سمت آینده مبهم و ترسناکش رهسپار می کند؟! تا چه اندازه حاضر است برای محافظت از او پیش برود؟!
      

یادداشت‌ها

          داستان جذابی که به خوبی نشون می‌ده گذشته‌ی یه فرد یا افراد یه خانواده، چطور می‌تونه رو تمام زندگی‌شون سایه بندازه و مسیر و نقش‌هاشون رو تعیین کنه. هرچند منتظر پایان متفاوتی بودم؛ یه تصمیم بهتر، یه اتفاق یا تغییر در جهت درمان زخم‌های قدیمی... ولی خب، ظاهرا زندگی گاهی وقتا همینه.

اینکه داستان تو یه جامعه‌ی سنتی روایت می‌شد هم جالب و متفاوت بود و هم تلخ. تلخ به خاطر افکار مردسالارانه و خشنی که توش جریان داشت و به دخترای داستان آسیب زده بود، به خاطر نفرین زیباییِ (!) خواهر کوچکتر و تسلیم شدن خواهر بزرگتر به اینکه انگار تنها نقشش در زندگی محافظت از خواهر کوچیکشه و سهم خودش حسرته، به خاطر مردهایی که فقط زیبایی یه دختر براشون مهم بود و هیچ‌کدوم از ویژگی‌های دیگه‌ش رو نمی‌دیدن. و تلخ به این خاطر که این مسائل و موارد مشابه دیگه‌ای که تو داستان وجود داشت، فقط منحصر به جامعه و آدم‌های این کتاب نمی‌شه (هرچند به همه‌ی مردها و زن‌ها هم تعمیمش نمی‌دم).

با وجود این‌ها داستان کشش زیادی داشت و مدت‌ها بود کتابی رو اینقدر سریع تموم نکرده بودم.
یه دوراهی اخلاقی هم برای آدم می‌ذاشت که واقعا تو اون موقعیت‌ها چه تصمیمی درسته... و واقعا می‌شه قضاوت مطلقی کرد؟ نمی‌دونم.
        

16

یاسمن

یاسمن

1404/1/5

          «فمی» سومین دوستی است که «آیولا» اعتقاد دارد به خاطر «دفاع از خودش» کشته است. 
طبق معمول، خواهر بزرگتر «آیولا» یعنی «کورده» باید به او کمک کند که از شر جسد خلاص شود.
تنها دوست مورد اعتمادی که «کورده» دارد، یک بیمار در کما است که در محل کار او، بیمارستان «لاگوس»، بستری است. این بیمارستان تنها جایی است که «کورده» برای فرار از «آیولا» می تواند به آن پناه ببرد، و همچنین تنها جایی که او می تواند مرد مورد علاقه اش را ببیند—دکتری جذاب و مهربان به نام «تاده». اما وقتی «آیولا» تصمیم می گیرد که با خواهرش در محل کار او نیز ملاقات کند، «آیولا» و «تاده» با هم آشنا می شوند.
 «کورده» می داند که این اتفاق ممکن است همه چیز را در زندگی اش نابود کند. و شاید این شروع یک داستان جدید در این خانواده است.
نظر شخصی من راجب کتاب : 
کتاب ترومای کودکی رو خیلی قشنگ به تصویر کشید اما در نهایت اون چیزی که ازش انتظار داشتم نبود. خیلی کتاب قوی نبود و امتیاز من به این کتاب ۲ از ۵ هست.
        

0

        بنظرم اصلا محتوای داستانی باحالی نداشت و اینجوری نبود که داستان تموم بشه و فقط نویسنده نشون داد که این اتفاق افتاده و نگفت که چرا
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          عنوان کتاب، وعده‌ی یه داستان جذاب رو بهم می‌داد ولی متاسفانه، انتظاراتم برآورده نشد. در واقع این رمان، بنظرم یه جنایی متوسط بود که پایانش هم چندان نتونست نظرم رو جلب کنه.
دلیل امتیاز پایینم به این کتاب، یکی پایانش بود که بنظرم چندان جالب نبود. یکی هم کوتاه اومدن زیاد کورید در برابر کارهای خواهرش بود که به نظرم چندان منطقی به نظر نمی‌‌رسید. 
داستان در مورد دو خواهر به نام کورید و آیولاست. آیولا یه قاتل سریالیه که دوست پسرهاشو به قتل می‌رسونه. کورید که خواهر بزرگتریه، خودش رو موظف می‌دونه مواظب آیولا باشه و گندکاری ‌هاش رو بپوشونه.
آیولا که از حمایت‌های خواهرش مطمئنه، همچنان به کارهاش ادامه میده و کورید هر چند خسته شده، اما هوای خواهرش رو داره.
تا اینکه آیولا با دکتری به نام تِید آشنا میشه که همکار کوریده و کورید بهش علاقه داره. آیولا، تِید رو شیفته خودش می‌کنه و کورید به ناچار خودش رو کنار میشه. اما مدام استرس اینو داره که بلایی که سر پسرهای قبلی اومد، سر تِید هم بیاد.
آیا کورید می‌تونه از تِید در برابر خواهرش محافظت کنه؟ کورید بین عشق و خواهرش، کدوم رو انتخاب می‌کنه؟
امتیاز در گودریدز: ۳.۶۶
        

0