Dead Souls

Dead Souls

Dead Souls

3.9
29 نفر |
15 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

52

خواهم خواند

55

ناشر
شابک
9780140448078
تعداد صفحات
464
تاریخ انتشار
1383/10/9

توضیحات

        Chichikov, a mysterious stranger, arrives in a provincial town and visits a succession of landowners to make each a strange offer. He proposes to buy the names of dead serfs still registered on the census, saving their owners from paying taxes on them, and to use these 'souls' as collateral to re-invent himself as a gentleman. In this ebullient masterpiece, Gogol created a grotesque gallery of human types, from the bear-like Sobakevich to the insubstantial fool Manilov, and, above all, the devilish con man Chichikov. Dead Souls, Russia's first major novel, is one of the most unusual works of nineteenth-century fiction and a devastating satire on social hypocrisy.In his introduction to this new translation, Robert A. Maguire discusses Gogol's life and literary career, his depiction of Russian society, and the language and narrative techniques employed in Dead Souls. This edition also includes a chronology, further reading, appendices, a glossary, map and notes.
      

پست‌های مرتبط به Dead Souls

یادداشت‌ها

          به نام او

 اول از همه اینکه ترجمه خوب کاظم انصاری از نفوس مرده نیکلای واسیلویچ گوگول به تازگی با ظاهری زیبا و شکیل  توسط نشر فرهنگ معاصر منتشر شده و وارد بازار کتاب شده است.
لف تالستوی بزرگ در رمان فوق‌العاده خود «آناکارنینا» ازقول یکی شخصیت‌هایش چنین می‌نویسد:
ما روسها همه این‌طوریم. شاید هم این توانایی دیدن عیبهامان فضیلتی باشد ولی ما شورش را درمی‌آوریم و دل خودمان را با طعنه و نیشخند همیشگیمان خوش می‌کنیم.
تا پیش از اینکه نظر تالستوی بزرگ را  در این رابطه بدانم توجهم به این نکته جلب شده بود که نویسندگان روس بسیار بیشتر از نویسندگان دیگر کشورها، مردمان خود را نقد و در بعضی مواقع به استهزا می‌گیرند به  واقع در آثار تمام بزرگان روس این ویژگی دیده می‌شود. اینکه تا چه حد از این نقدها سازنده است و چقدر آنها طعنه و نیشخند محل بحث نیست، ولی به هر حال در بین نویسندگان روس مصلحان اجتماعی بزرگی هستند که بر سالهای پس از زندگی خود نیز تاثیر گذاشته‌اند. یکی از مهمترین این افراد نیکلای واسیلویچ گوگول است و مهمترین و جامع‌ترین اثرش در این زمینه رمان ناتمام "نفوس مرده" است.
در واقع گوگل در نفوس مرده جنبه‌های تاریک اخلاقی اجتماعی قوم روس را به روشنی به ما نشان می‌دهد. کافی ست ما با چیچیکوف (شخصیت اصلی داستان) همراه شویم تا انواع و اقسام حرص و آز طبقات مختلف جامعه روسیه را ببینیم. و کلام آخر برای شناخت درست ادبیات قرن هجده و نوزده روسیه  .خواندن گوگول ضروری می‌نماید و برای آشنایی هرچه بیشتر با گوگول باید «نفوس مرده» را خواند
        

12

          هیچ انتظار چنین کتاب درخشانی را نداشتم وقتی مردگان زرخرید را باز کردم. صرفاً از سر کنجکاوی برای آشنایی بیشتر با چهره های شاخص ادبیات روسیه بود ولی بامتن درخشانی مواجه شده که ایده آل نویسندگی را ترسیم می کرد. کتاب «مردگان زرخرید» (یا در ترجمه دیگری «نفوس مرده») فارغ از بحث ها و جدال هایی که به واسطۀ نقد روسیه در زمانۀ خویش پیش آورد را می توان به صورتی اگزیستانسیالیستی هم قرائت کرد: حکایت فردی که به نحوی با توصیۀ یک خطی پدرمسیر زندگی اش را به نحوی صورت می دهد که در نهایت به خرید برده های مرده می رسد. حکایت بسیار غریبی است که هیچ وقت در مخیلۀ آدم هم نمی گنجد ولی گوگول با ترسیم شخصیتی به نام چیچیکف این واقعه را ممکن می کند... باقی کتاب را باید خواند تا به عمق این واقعه پی برد.
با کتاب می توان از ته دل خندید و از با تمام وجود لرزید. تذکرهای و تنبه های عمیق نویسنده در لابلای کتاب ارزش چندین مقاله عمیق اجتماعی سیاسی دارد. ولی از یک چیز نمی توان به راحتی گذشت: آن هم تخاطب نهایی کتاب باروسیه است که بسیار عجیب است. و اینچنین است که رمانی جذاب و دغدغه مند شکل می گیرد.
        

9

          بسم الله

حقیقتا کتاب رو بخاطر مترجم انتخاب کردم، یعنی آقای پرویز شهدی. به واسطه‌ی اینکه کتاب شرق بهشت رو با ترجمه‌ی ایشون خوندم فکر می‌کردم این اثر هم قرا ه همون ترجمه‌ی فوق‌العاده رو داشته باشه.
الان که کتاب رو تموم کردم بنظرم احتمالا ترجمه‌های بهتری از این اثر موجود باشه. و در نظرم ترجمه به اندازه شرق بهشت برام فوق‌العاده نبود، خوب بود.
کتاب درمورد چیچکوفه که سعی می‌کنه رعیت‌های مرده‌ی اربابان رو خریداری کنه و در این بین با اربابان مختلفی به معامله می‌شینه. انسان‌های مختلف...
من قبل از اینکه کتاب رو بخونم درموردش یه جستجویی کردم نوشته بودند که کمدی سیاه داره و یک نگاه جامعه‌شناسی نسبت به اون دوران و تاریخ بهتون می‌ده که رعیت‌ها چگونه بودند و یا اربابان چگونه بودند و چه چه...
کمدی سیاه من ندیدم ولی قلم نویسنده شیرین بود، گاهی مستقیم با خواننده صحبت می‌کرد که حقیقتا شیرین بود و من دوستش داشتم.
و این شیرینی حفظ شده بود و تقریبا تا آخر کتاب حذف نشد. در واقع شخصیت‌ها و اتفاقات و خود نویسنده برای من شیرین و دوست‌داشتنی بودند.
اما مسئله‌ای که تقریبا بعد از نیمه‌ کتاب ذهن من رو مشغول کرد این بود که کتلب چه برآوردی برای من داره؟ چرا باید این کتاب خونده بشه؟
اطلاعات خوبی از مردم اون زمان روسیه به من داده اما خب این اطلاعات به چه درد من می‌خورن؟ قراره کجا ازشون استفاده کنم؟
روایت مردمان شهری که مدام جشن می‌گیرن و میگساری می‌کنن و ورق بازی می‌کنن.
واقعا نمی‌دونستم چرا این کتاب باید خونده بشه.
از طرفی طرفداران سفت و سخت ادبیات روسیه رو می‌دیدم که خیلی جدی تعریف و طرفداری می‌کنند.
من نمی‌دونم اونا به چه دلیل ادبیات روسیه رو می‌خونن.
اما جوابی که برای خودم حین خوندن کتاب پیدا کردم این بود که، شنیدن صحبت‌ها و دیدن طرز زندگی انسان‌های بی‌شرم و شرافتمند، تنبل و پرمشغله و زنانی که مدام دنبال مد روز و صحبت‌های بیهوده هستند و یا زنانی که گیاه‌هان دارویی خشک می‌کردند برای من باارزش بود.
انگار که خودم اون‌ها دیدم و از تجربیاتشون استفاده کردم.
برای منی که در ابتدای جوانی هستم دیدم سرگذشت جوانی آدم‌های متفاوت جالب و البته باارزش بود.
و به من تجربه‌های جدیدی داد.
اینکه درمورد آدمای مختلفی خوندم با روحیات متفاوت و طرز زندگی مختلف این برای من دلیلی بود که این کتاب رو خوندن.


در مورد خود کتاب، تقریبا اواخر کتاب متاسفانه دستخط نویسنده موجود نبوده و بخشی از داستان از دست می‌ره و ما متوجه نمی‌شیم که قهرمان دقیقا به چه دلیل اتفاقات مختلفی سرش می‌آد و باعث شد که ارتباط با شخصیت‌ها خوب برقرار نشه. 
همچنین به نظرم کتاب پایان نداشت و هنوز ادامه داشت اما یادداشت نویسنده تمام شده بود.
        

4