اگر بخواهید کتابی بخوانید که سبک و کم حجم، بدون پرداخت زیاد به جزئیات، از زبان یک خلبان، آن هم خلبانی عراقی باشد که در دوران دفاع مقدس به جای فرود آمدن در العماره‌ی عراق در دزفول ایرانمان فرود آمده بوده! کتاب پرواز شماره ۲۲ را پیشنهاد می‌کنم. زندگی پرفراز و نشیب خلبان در یک خانواده‌ی پرجمعیت که نقطه‌ی روشنش  مادرش بوده، فقر، فقدان پدر، تلاش برای ورود به دانشکده نیروی هوایی آن هم نه با انگیزه‌ای همچون علاقه و تعلق خاطر به نظامی‌گری و نه حتی به حزب بعث، ترس و امید و ناامیدی و... از کلیدواژه‌هایی ست که از این کتاب در ذهنم جای گرفت. بیش از هرچیز این برایم جالب بود که برخی از نیروهای عراقی به ایران پناه می‌آوردند و حزب بعث گمان می‌کرده اسیر شده‌اند!! حقانیت و جذابیت انقلاب اسلامی و تجاوز ظالمانه‌ی صدام به خاک ما چندین بار در این شرح حال مورد اشاره قرار گرفته، حتی الهام بخش بودن انقلاب ایران برای مردم عراق و خشم حزب بعث هم از نقاط قابل توجه ماجراست. این کتاب مرا به تاریخ جنگ و خوانش اسناد و روایات مختلف علاقه‌مند کرد...
        

          پرواز شماره ۲۲!
داستان جالبی بود و ی مفهوم جالبی داشت حتی کیفیت چاپش هم بسیار خوب بود
اما از ی جایی به بعد کل داستان عوض میشه و اون پسر باید پسرارشد خانواده بشه و خرج زندگی خانواده اش رو تامین کنه ی ذره اینجا کتاب برای من قشنگ نبود ولی بازم که به جلو میری غرق اون داستانش میشی
『 رده سنی = حداقلش +۱۴ 』
        

          احتمالا نویسنده برای پایانش از اقای اصغر فرهادی کمک گرفته بودن‌.
پایان کارهای اقای فرهادی هم که مشخصه..
        

          کتاب «پرواز شماره ۲۲» روایت ماجرای یک خلبان جنگی عراقیه که هنگام مأموریت به اشتباه در دزفول فرود اضطراری می‌کنه. اول فکر می‌کردم قراره یه داستان خیلی هیجان‌انگیز بخونم، اما بیشتر کتاب به خاطرات دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و مسیر خلبان شدنش اختصاص داشت. درست وقتی منتظر بودم اصل ماجرا یعنی فرود اشتباه و اتفاقات بعدش شروع بشه، داستان یک‌دفعه تموم شد! برای همین راستش خیلی خوشم نیومد و انتظاراتم رو برآورده نکرد.