معرفی کتاب چرخ زمان؛ تجلی اژدها؛ توفانی در تیر اثر رابرت جردن مترجم بهرنگ مافی

چرخ زمان؛ تجلی اژدها؛ توفانی در تیر

چرخ زمان؛ تجلی اژدها؛ توفانی در تیر

رابرت جردن و 3 نفر دیگر
4.0
6 نفر |
1 یادداشت
جلد 6

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

4

ناشر
پریان
شابک
9786007058954
تعداد صفحات
484
تاریخ انتشار
1399/11/11

توضیحات

کتاب چرخ زمان؛ تجلی اژدها؛ توفانی در تیر، نویسنده رابرت جردن.

لیست‌های مرتبط به چرخ زمان؛ تجلی اژدها؛ توفانی در تیر

N.Zeraati

N.Zeraati

1404/5/7

جی. آر.آر تالکین خالق ارباب حلقه هاارباب حلقه ها ۲؛ دو برجارباب حلقه ها؛ بازگشت شاه

لیست کتاب های فانتزی

32 کتاب

ژانر فانتزی یکی از محبوب‌ترین و پرطرفدارترین شاخه‌های ادبیات، سینما و بازی‌های رایانه‌ای است که با خلق دنیاهایی فراتر از واقعیت، مخاطب را به سفری جادویی و خیال‌انگیز می‌برد. در این ژانر، قوانین طبیعی جهان ما اغلب کنار گذاشته می‌شوند تا جای خود را به جادو، موجودات افسانه‌ای، قهرمانان خارق‌العاده و نبردهای حماسی بدهند. 🌍 ویژگی‌های اصلی ژانر فانتزی دنیاسازی (Worldbuilding): خلق جهان‌هایی خیالی با جغرافیا، تاریخ، فرهنگ و قوانین خاص خود. عناصر جادویی: حضور جادوگران، طلسم‌ها، اشیای جادویی و نیروهای ماورایی. موجودات افسانه‌ای: اژدها، الف‌ها، دورف‌ها، شیاطین، فرشتگان و دیگر موجودات خیالی. قهرمان‌محوری: شخصیت‌هایی با سرنوشت ویژه که اغلب درگیر نبردی میان خیر و شر هستند. روایت حماسی: داستان‌هایی با مقیاس بزرگ، مأموریت‌های خطرناک و تحول شخصیت‌ها. 📚 زیرژانرهای فانتزی زیرژانرتوضیحفانتزی حماسی (Epic Fantasy)داستان‌هایی با دنیای وسیع و نبردهای بزرگ؛ مانند «ارباب حلقه‌ها»فانتزی تاریک (Dark Fantasy)ترکیب فانتزی با عناصر ترسناک و دلهره‌آور؛ مانند «بازی تاج و تخت»فانتزی شهری (Urban Fantasy)جادو در بستر شهرهای مدرن؛ مانند «هری پاتر»فانتزی تاریخیترکیب تاریخ واقعی با عناصر جادویی؛ مانند «نام باد»فانتزی طنزروایت‌های فانتزی با رویکرد طنزآمیز؛ مانند آثار «تری پرچت» 🎥 فانتزی در رسانه‌های دیگر ژانر فانتزی نه‌تنها در ادبیات، بلکه در سینما، تلویزیون، بازی‌های رایانه‌ای و حتی موسیقی نیز حضور پررنگی دارد. فیلم‌هایی مانند هری پاتر، ارباب حلقه‌ها و نارنیا، و بازی‌هایی مانند The Witcher و Skyrim نمونه‌هایی برجسته از این ژانر هستند.

2

یادداشت‌ها

        پیش از اینکه خواندنش را شروع کنم، تعریف و تمجیدش را زیاده خوانده و شنیده بودم. برای همین هم  کاغدش‌اش را خریدم. در رتبه‌بندی‌های مختلفی آن را جزو بهترین فانتزی‌ها شمرده بودند و حتی مقام آن را در حد ارباب حلقه‌ها بالا آورده بودند، اما تجربهٔ خواندن کتاب رضایت‌بخش نبود. در این حد که می‌توانم بگویم سریال، با همهٔ ضعف‌هایش، بهتر از کتاب درآمده.
نویسنده به نظرم در طراحی دنیای فانتزی با موجودات مختلف و قواعد و قانون‌های خاص خودش کارش درست است. ایدهٔ چرخ زمان بسیار شبیه است به اینکه گوژپشت پیر فلک می‌گردد و با گردشش تقدیر را رقم می‌زند و کسی را از آن رهایی نیست. به صورت کلی باورهای مردم جهان کتاب شبیه به باورهای شرقی‌هاست. جز چرخ زمان اینکه خالق را نور می‌نامند یا اینکه کرنای والیر در جنگ آخرالزمان به صدا درمی‌آید و قهرمانان همهٔ اعصار باز زنده می‌شوند و به کمک موعود می‌ایند هم شبیه است به باورهای ما.
اینکه سایدین و سایدار دو نیمهٔ نیروی یگانه را تشکیل می‌دهند هم یادآور یین و یانگ چینی‌هاست.
بازگشتن ارتش آرتور هاوک کینگ از آن سوی دریا کاملا مشابه اتفاقی است که در نغمه‌ای از یخ و آتش می‌افتد و به نظرم مارتین از چرخ زمان الگوبرداری کرده.
مجموعا جهان ساخته‌شده به نظرم خوب از آب درآمده اما مشکل در پرداخت داستانی این جهان است که اینجا اوضاع خراب است و کمیت نویسنده لنگ می‌زند.
شخصیت‌ها خوب پرداخت نشده‌اند و کلیشه خیلی زیاد است. اگر با شخصیت‌های مارتین مقایسه شود، ضعف بیشتر معلوم می‌شود. نویسنده خیلی جاها کار را به تقدیر و چرخ زمان سپرده و این‌طوری از زیر بار شخصیت‌پردازی و توضیح تصمیم‌های شخصیت‌ها دررفته. رند ال‌ثور چرا باید دو جلد طول بکشد تا بپذیرد که لوز ثرین است؟ درحالی‌که از همان ابتدا از پدرش چیزی شنیده بود. اگرها هم خوب از آب درنیامده‌اند. تالکین درخت‌های پیر را طوری تصویر کرده بود که شکوه و عظمت آنها آدمی را سرگشته و حیران می‌کرد، اینجا ولی اگر جوان، لویال، انگار بچه است و از تجربه و خرد نودساله‌اش خبری نیست. حتی وقتی وارد پناهگاه می‌شوند هم از آن شکوه و عظمت خبری نیست.
در ماجرای دختر و پسری هم دیگر گندش را درآورده و صحنه‌ها را خسته‌کننده و لوس از آب درآورده. یک نفر از آن‌ها نیست که بلد باشد چطور با جنس مخالف صحبت کند و همه‌شان هی سرخ و سفید می‌شوند و شرمگین می‌شوند. مایه‌های فمینیستی هم البته در آن زیاد است: زنان خیلی اوقات سررشتهٔ امور را در دست می‌گیرند.
ایدهٔ سفر بین دنیاها را خوب از آب درآورده بود و داستان را هیجانی‌تر کرده بود.
در ماجرای سربازان نور توضیح اینکه چرا و چطور بازجوها از سربازان استفاده می‌کردند مبهم بود.
به صورت کلی در مورد شخصیت‌ها همیشه یک چیزی کم بود. مثلا توصیف اینکه پرین چه حال و احوالاتی داشت. رابطهٔ مت با خنجر از چه جنس بود. لن چطور پادشاهی‌اش را فراموش کرده بود.
موارین سدای که کلا شخصیت‌پردازی نشده بود. اینکه چه احساساتی داشت و چه اهدافی و ...
بعضی ضعف‌های داستانی هم ناگهان پیش می‌آمد. مثلا در کی‌رین رند و لویال سه ترالک کشتند ولی هیچ کس جنازهٔ آن‌ها را ندید! یا اصلا چرا دوستان تاریکی ترالک اوردند و خودشان به جنگ آن‌ها نیامدند.
بازی بزرگ در کی‌رین که در واقع بازی سیاسی بین خاندان‌ها در شهر بود هم باز خوب درنیامده بود، درحالی‌که در جلد دوم خاطرات کوئوت شاهکش (ترس مرد فرزانه) این بازی سیاسی بسیار بهتر و البته مفصل‌تر تصویر شده بود.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

6