معرفی کتاب نیمه دیگرم : از ما شدن تا تاشدن اثر محسن عباسی ولدی

نیمه دیگرم : از ما شدن تا تاشدن

نیمه دیگرم : از ما شدن تا تاشدن

محسن عباسی ولدی و 3 نفر دیگر
4.4
55 نفر |
5 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

139

خواهم خواند

49

شابک
9786008031154
تعداد صفحات
260
تاریخ انتشار
1397/10/9

توضیحات

        یکی از واقعیت های غیر قابل انکار در جامعۀ ما آمار بالای طلاق است که در برخی از مناطق کشور به هر ازای هر چهار ازدواج یک طلاق به ثبت رسیده است. در این میان آمار بالای طلاق عاطفی هم نگران کننده است. بدون تردید یکی از دلایل اصلی طلاق، انتخاب های اشتباه است؛ انتخاب هایی که نظام عاقلانه و تعریف شده ای بر آن حاکم نیست.کتاب «نیمۀ دیگرم» در دو جلد به قلم حجت الاسلام محسن عباسی ولدی، کارشناس برنامه پرسمان تربیتی رادیو معارف تهیه و چاپ شده است. این کتاب، در پی آن است که به نیاز اساسی آموزش مهارت های انتخاب همسر بپردازد.کتابی که در دست شماست. بنا دارد قدم به قدم شما را با مهارت های انتخاب همسر آشنا کند. اگر در آستانه سن ازدواج هستید. کمی از وقت خود را برای خواندن این کتاب کنار بگذارید.اثر حاضر، جلد دوم از این مجموعه دو جلدی؛ با عنوان “از ما شدن تا تا شدن” می باشد.نوشتاری که پیش روی شماست، بنا دارد ابعاد مختلف آسان سازی مسئله ازدواج را بررسی نماید. این کتاب از دو بخش تشکیل شده: بخش اول به موانع ازدواج آسان پرداخته، و بخش دوم هم به پرسش هایی که از سوی مردم مطرح شده، پاسخ می دهد.*بخش اول: این صخره ها را می شود برداشت ِ(موانع پیش روی ازدواج)– فصل اول: خانه های لرزان، دلهای ترسان (طلاق های رو به افزایش)– فصل دوم: بزرگ های کوچک مانده (تربیت ناقص)– فصل سوم: لکۀ خاک روی پیشانی افلاک (از بین رفتن نگاه مقدس به ازدواج)– فصل چهارم سنگ محک های فریبنده (ملاک های غیرمنطقی)– فصل پنجم: مهریه یا قهریه، کدام یک؟ (مهریه سنگین)– فصل ششم: سختی های خودساخته (تشریفات و تجملات)– فصل هفتم: من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی … (انتخاب شوندگی دخترها)*بخش دوم: پرسش های شماهمچنین این کتاب از کسالت آور بودن اکثر کتب تربیتی و تئوریک بودن آن ها به دور است، زیرا در هر بخش پس از بیان موضوع و توضیح آن، داستان واره ای جهت ملموس کردن آن موضوع قرار دارد که موجب جذابیت کتاب شده است. در ضمن تصاویری هم به کتاب افزوده شده که به رساتر شدن مطالب کتاب کمک می کند.«از ما شدن تا تا شــدن» به همراه خود ضمیمه ای دارد که حاوی نثرهــای ادبــی اســت. « مهر هر کسی به دل بیفتد، دل مال اوست» نام ضمیمه ی ادبی این کتاب است. حال و هوایی کــه ضمیمــۀ ادبــی در وجودتــان ایجاد می کنــد، ســرمایۀ خوبی برای عمل کردن به مطالبی است که در این کتاب می خوانید.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به نیمه دیگرم : از ما شدن تا تاشدن

لیست‌های مرتبط به نیمه دیگرم : از ما شدن تا تاشدن

نمایش همه

یادداشت‌ها

FaMoSa

FaMoSa

1403/8/2

          ۱/ این کتاب ظاهراً برای تسهیل ازدواج و فرهنگ سازی در این زمینه نوشته شده ولی باید بگم برعکس جلد قبلی از خوندن این جلد پشیمون شدم بیشتر به خاطر نگاه‌های یکطرفه نسبت به تسهیل ازدواج و معرفی مخدوش اسلام به مخاطب!
اولین نکته‌ای که باعث شد برام اعتبار کتاب بره زیر سوال، نحوه چینش نقل قول‌ها بود وقتی از شهید مطهری و یا سایر بزرگان متنی رو آورده با فونت متفاوت و در قالبی متفاوت آورده که آخرشم به درستی در پاورقی ارجاع داده که این نقل قول از فلان عالم یا ... بود بعد از خواندن مقداری از کتاب وقتی که اعتماد کردید و فرض را بر این گذاشتید هر جا این فونت آمد حتما نقل قولی از یکی از بزرگان است در کمال تعجب می‌بینید لابه لای صفحات، همان فونت آمده ولی هیچ ارجاعی داده نشده! که یعنی نویسنده بیانات کذایی! شخص خودش را با فونت مذکور نوشته!!! یکی نداند انگار کتاب را کس دیگری نوشته بوده که جناب نویسنده فرمایشات خودش را نیز با فونتی که برای بزرگان نوشته بهتون قالب میکند!! براستی علتش چه می‌تواند باشد؟!
و اما نکاتی که بنده رو از خوندن این کتاب پشیمون کرد:
نویسنده عملا در جای جای کتاب از گرفتن مهریه سنگین نهی کرده آنهم با آوردن احادیث و روایاتی که صرفا حرف خودش را تایید کند! و ظاهراً فرض را هم بر گرگ! و یا در بهترین حالت نفهم و نادون و بی‌فرهنگ بودن تمام کسانی گذاشته که مهریه‌شون رو سنگین می‌گیرند! بدون اینکه یکبار به خودش زحمت بدهد و ریشه‌یابی علمی کند که علتش چه می‌تواند باشد!
اولا در دادگاه‌ها با توجه به قانون برای تعیین مهرالمثل و نفقه، به شأن دختر و خانواده اش نگاه می‌کنند جهت اطلاع بیشتر به قانون مراجعه کنید.
مثلاً برای ارزیابی و تعیین مقدار مهرالمثل نگاه می‌کنند امثال این دختر، دخترهای فامیلش و خانواده این دختر چقدر مهر کردند بر همان میزان مهرالمثل را تعیین می‌کنند!
دوما هیچ جا نگفتند همه باید مهرالسنه کنند! که این کتاب داشت برای همه نسخه یکسان می‌پیچید!
سوما بله جایی نگفتند مهریه پشتوانه بعد از طلاق هست ولی جایی هم نگفتند نیست!!
همانطور که مستحضرید اثبات شئ نفی ماعدا نمی‌کند.
اتفاقا مهریه عند المطالبه است و چه بهتر که خانمها اول کار بگیرند و با آن تجارت کنند.
حتما مستحضرید که اموال زن مال خودش است و مرد حقی نسبت به دارایی زن ندارد.
زن حتی برای شیر دادن هم میتواند اجرت بگیرد.
زنها می‌توانند کارهای خانه را انجام دهند و برای هر کاری که در خانه انجام می‌دهند می‌توانند اجرت بگیرند که این یعنی کار خانه وظیفه‌شان نیست بلکه وظیفه مرد است.
ولی چرا اینها را در کتابتان ذکر نکردید؟!
در عوض به مردان توصیه کردید مهریه را به جای عندالمطالبه، عندالاستطاعه کنید تا بتونید پرداختش رو عقب بیندازید!!
با خواندن جلد دوم این کتاب این شائبه برای انسان پیش می‌آید که،
چرا در مورد حقوق خانواده همیشه اسلام ناقص و یکطرفه به نفع مردها تعریف می‌شود که زنهایی که از حقوقشون در اسلام آگاه نیستند فکر کنند خدایی نکرده و نعوذ بالله همه اسلام همین است و غیر این نیست! اسلامی جهت‌دار و ناقص و یکطرفه و تبعیض ‌آمیز نهایتا به نفع مردها همانطور که در این کتاب آمده؟!
با این اوصاف اصلا عجیب نیست که مردم راه می‌افتند دنبال افکار و مکاتب یکطرفه‌ی پوسیده‌ی فمینیستی!!
وقتی اسلام اینطور یکطرفه تعریف می‌شود، زنهای ناآگاه که کم هم نیستند، یا فکر می‌کنند اسلام به زنها ظلم می‌کند و اصلا به نحوی قید دین را میزنند! یا به اسلام مُثله شده توسط وعاظ منفعت‌طلب، گردن می‌نهند و ظلم‌پذیر می‌شوند تا جاییکه بعضا نتیجتا صبرشان لبریز شده و به طلاق منتهی می‌شود!
آمار بالای طلاق فقط به خاطر معیارهای غلط ازدواج نیست!
به خاطر نشناختن درست دین، کمرنگ شدن دینداری و عمل نکردن به آن است.
وقتی خودمون دین رو مُثله شده و جهت‌دار معرفی می‌کنیم یعنی نه براساس آن چیزی که خدا فرستاده که بندگانش بدانند، بلکه بر اساس عقل ناقص خودمون که به سمت تمایلات مادی جهت‌دار هست معرفی می‌کنیم چرا باید از جامعه توقع اجرای دین مُثله شده رو داشته باشیم؟! طبیعی است که احساس ظلم می‌کند و این اسلام مثله شده را پس می‌زند!
میگیم همه جا معیار فرمایش خداست در کتاب و سنت، ولی موقع مصداق یابی امیال و منافع مادی شخصیمون غلبه پیدا می‌کند! مثلاً من که مرد هستم طرف مردها را میگیرم و صرفا آیات و روایاتی که به نفع مادی مردان هست رو در کتابم میارم و من که زن هستم طرف زنها را میگیرم! وای به حال جامعه‌ای که وُعاظش منفعت‌گرا باشند!
هرچند باید در نظر داشت نسخه‌ای که شاید در جامعه مذهبی حوزویان قم جواب می‌دهد الزاما در جامعه مذهبی تهران و سایر شهرها و فرهنگها جواب نمی‌دهد.
حالا اینکه گفته بشه نه اینطور نیست! واقعیت جامعه تغییر نمی‌کند.
بالتبع آمار طلاق نیز پایینتر نمی‌آید!
استاد بزرگوار همه می‌دانند باید خوب باشند و بد نباشند!
و همه میدانند نباید به کسی به خاطر پولش احترام بگذارند ولی عملا به کسی که پول بیشتری داره احترام بیشتری میذارن چون قدرت بیشتری دارد و این را همه به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه بهش واقفند و بر همین اساس رفتار میکنند.
حالا توجیه‌های مختلفی هم می‌آورند که ما به خاطر پول کسی بهش احترام نمی‌ذاریم ولی اونی که پولدارتره، حتما یا تلاش بیشتری کرده و زحمت بیشتری می‌کشه ویا باهوشتره و یا ژن خوب بوده!! یا ... پس حقش هست که احترام بیشتری بهش گذاشته بشه! البته که احترام به خاطر پول و قدرت غلط است ولی همین است. کاش برای این معضل راهکار می دادید! وگرنه کسی دوست ندارد آدم بده‌ی ماجرا که پول‌دوست و پول‌پرست هست باشد!


ادامه...👇
        

2