معرفی کتاب منطقه گرگ و میش اثر نونا فرناندز مترجم مهدی نوید کتابعمومیداستانآمریکا منطقه گرگ و میش نونا فرناندز و 1 نفر دیگر 3.7 3 نفر | 2 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 3 خواهم خواند 3 ناشر چشمه شابک 9786220112884 تعداد صفحات 245 تاریخ انتشار 1403/1/1 توضیحات کتاب منطقه گرگ و میش، نویسنده نونا فرناندز. یادداشتها محبوبترین جدیدترین محمد سعید میرابیان 1403/12/5 مرز خوبی و بدی کجاست؟ آیا دستورِ قتل داشتن انجام قتل را به کاری خوب تبدیل میکند؟ یا قتل همیشه بد خواهد بود؟ "منطقهی گرگ و میش" با روایتی غیرخطی و چندلایه اسنادی از دیکتاتوری پینوشه در شیلی را روایت میکند. شخصیت کلیدی رمان، مردی است که در گذشته شکنجهگر بوده و اکنون تصمیم گرفته داستانش را بازگو کند. نویسنده از لابلای حرفهای شکنجهگر تاریخ هولناکی را روایت میکند و مخاطب را مجبور میکند تا در هرصفحه از خود بپرسد: "آیا اخلاق مطلق است؟" نویسنده پیچیدگی ظریفی دارد باید انتخاب کنی و بفهمی کی خیالش است و کی واقعیتِ بستر داستان، دائما در دنیای برداشتهای نویسنده گم میشوی و پیدا نخواهی بود. اینکه اشباحِ مردگان شکنجهشده که با راوی صحبت میکنند حرفهایی مستند میزنند و باید باورشان کرد یا خیالِ خشمگین راوی است؟ من این داستانها را نمیفهمم؛ مرز باریک خیال و واقعیتشان را درک نمیکنم و دائما در لحظات خشک میشوم که این مانعی برای لذتِ صِرفِ ادبیات است... 0 10 کتابفام 1404/4/13 ۲۴۵ صفحه در ۶ ساعت. «منطقهی گرگ و میشِ» «نونا فرناندز»، در حقیقت یک کاوش تاریخیست؛ جمعآوری، بررسی و در نهایت پالایش خاطرات سرکوب شدهی کشورش شیلی. «فرناندز» با ترکیب واقعیت و داستان، کالبدشکافی اجتماعی آن دوران را ارائه میدهد. کار کارآگاهی سرسختانهی راوی او توسط "بهمنی از تخیل" جریان مییابد که به او اجازه میدهد تا عمیقن وارد ذهن و زندهگی قربانیان و عاملان خشونت شود. «منطقهی گرگ و میش» در اصل تحقیقیست دربارهی نقش «آندرس آنتونیو بالِنسوئِلا مورالس» در زمانهی بدنهای نقص عضو شده، سوخته شده، شرحهشرحه شده و گلولهآجین شده. در آگوست ۱۹۸۴، زمانی که «فرناندز» سیزدهساله بود، «مورالس» که یک مأمور امنیتی بود که مانند یک معلم علوم بیادعا به نظر میرسید، روی جلد مجلهی «کاوسه» با عنوان وحشتناک "من آدمها را شکنجه میکردم" ظاهر شد. چه چیزی باعث بروز بحران در وجدان او شد؟ وقتی جنایات خود را برای سردبیران مجله فاش می کرد به چه فکر میکرد؟ در اینجا، «فرناندز» فراتر از گزارش میرود. او تصور میکند که او میگوید: "میخواهم در مورد کارهایی که انجام دادهام به شما بگویم، میخواهم دربارهی ناپدید شدن آدمها به شما بگویم". اعترافات عمومی «مورالس» وسواس مادامالعمر راوی را در رابطه با شخصیتی در سایه، که او را "مردی که آدمها را شکنجه میکرد" مینامد، آغاز میکند و پنجرهای را به سوی جهانی موازی که درست در زیر سطح زندگی روزمرهاش در کمیناش است، باز میکند و او را در معرض واقعیتهای وحشتناک مراکز بازداشت در خانههای همسایه، آدمرباییها و بمبگذاریهایی که در گوشه و کنار خیابان اتفاق میافتاد درست در زمانی که او و دوستانش به مدرسه میرفتند، بازیهای آتاری انجام میدادند، و شبها مبهوت به تماشای سریال «منطقهی گرگ و میش» مینشستند قرار میدهد. «فرناندز» با «منطقهی گرگ و میش»، رمانی با اضطرار و قدرت برجستهترین آثار شاهد نوشته است که با تغییرات سبکی در زبان و دیدگاه آن، بیش از پیش چشمگیرتر شده است. آنچه نثر «فرناندز» در «منطقهی گرگ و میش» به دنبال آن است، زوایای عجیب، مسیرهای موازی و راهروهای مخفی به آسیبهای ملی شیلیست. «منطقهی گرگ و میش» موزه خاطرات خودش است که مانند «مورالس» با صدای ناپدیدشدگان شیلی تسخیر شده است که میگویند: "مرا به یاد آر. به یاد آر کجا بودم،به یاد آر چه بر سرم آوردند. کجا کشته شدم، کجا دفنم کردند". 0 0