به دنیای فونکه خوش آمدی🔮
6 کتاب
در دل کتاب، جادو نفس میکشد📜
وقتی که داستان، در را باز میکند...
آنسوی کلمات
دروازهای از جوهر✒️
قصهای از دل جوهر
میان سایهها و جوهر
نجوای کتابهای زنده
سفر به دنیایی که واقعیتر از خیال است...
بعضی نویسندهها فقط با کلمات نمینویسن، با جادو نفس میکشن.
کورنلیا فونکه یکی از اون نویسندههاست. نهفقط قصهگو، بلکه خالق دنیاییه که وقتی پات بهش برسه، دیگه برگشتن ساده نیست...
فونکه برای آدمایی مینویسه که به صدای ورق زدن کتاب گوش میدن، که باور دارن گاهی یک جمله میتونه دروازهای به جهان دیگه باز کنه.
یکی از همون جادوگرهای قصهگوئه.
کسی که دنیاش پر از کتابهایییه که حرف میزنن، سایههایی که پاورچین دنبال حقیقت میان، و قهرمانهایی که هیچوقت اونطور که فکر میکنی، ساده نیستن.
در دنیای او ، حتی خوندن یک کتاب ممکنه تو رو به درونش بکشه، یا کاری کنه که شخصیتهاش قدم به دنیای تو بذارن…
و این، هم ترسناکه، هم قشنگ… هم واقعیتر از چیزی که فکر میکنی.
تو قصههاش، کتابها زندهان، جوهرها نفس میکشن، سایهها حرف میزنن و اژدهاها از دل نقاشی بیرون میان.
اما هیچ داستانی بدون قهرمانش کامل نیست...
اینجا دخترِ کنجکاوی هست که جرئت داره به دل خطر بزنه،
مردی هست که کتابها رو نه فقط میخونه، بلکه باهاشون زندگی میکنه...
دختری که نقاشیهاش به حرکت درمیان و پسرکی که از دل سکوت، نوری به جهان میتابونه.
شخصیتهایی که توی ذهن نمیمونن… توی قلبت ریشه میزنن.
اگه از اون آدمایی هستی که:
🌌 با بوی کتاب کهنه دلتنگی میگیری،
🗝 هنوز ته قلبت منتظری یه روزی کسی بهت بگه «تو از یه دنیای دیگهای»،
🌿 یا حس میکنی جادویی که گم شده، هنوز یه جایی توی واژهها زندهست…
پس وقتشه دنیای فونکه رو کشف کنی.