یادداشت زهرا بزرگ زاده
1402/7/5
3.8
30
من دخترم اما پدری نیستم. پدری جدی دارم که مثل تصویر همیشگی از پدرها، مقرراتی است. من دخترم و از قضا روانشناسی کودک و نوجوان خواندهام و تا کنون که تازه سر کار درستی هم نرفتهام، هزار روایت از «پدران» شنیدهام بیآن که ببینمشان. پدرانی که متهماند، مقصراند، غایباند یا در اندک مواردی هستند و خوباند. شاید بتوان گفت این روایتها که از زبان خود پدرها شاید برای اولین بارها، نگاشته شده، بیشتر پرده از موجودی بر میدارد که هرچند زیاد دیده نمیشود و همیشه پشت صحنه است اما درگیری زیادی با «پدر شدن» دارد. پدرها گناه دارند! بار زیادی روی دوششان است و زمین بهشتی زیر پایشان نیست. خدا همهی پدرها را حفظ کند و درگذشتگان را رحمت.
2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.