یادداشت فاطیما
1403/11/4
نمینویسد ، نمی گوید ... نشانت میدهد ! به نظرم بهترین روشیه که میتونی قلم همینگوی رو باهاش توصیف کنی. آدمکش ها واقعا جالب ترین داستان کوتاهی بود که خوندم ! نشون دهنده ی جامعه ای نا امید ، با افرادی که بی حرکت منتظر مرگشون میمونن ، و در این بین تنها عده ای کم میخوان جامعه رو از این وضع نجات بدن... - سلام راوی + سلام - امروز چه داستانی رو قراره باهم ببینیم ؟ + آدمکش ها از همینگوی - ای ول ( پرده تئاتر بالا کشیده شده و رستوران هنری نمایان میشود ) - خب ... اینی که الان وارد شد کیه ؟ + ... -راوی ؟ + نمیدونم - ... اها ، باشه . اینی که کلاه سرشه و کت سیاه داره چی ؟ اسمش چیه ؟ + نمیدونم... - راوی ، حالت خوبه ؟ چرا نمیخوای برام داستان تعریف کنی ؟ + .. میخوام ولی... منم چیزی از داستان ارنست نمیدونم. - پس کی میدونه الان چه اتفاقی قراره بیفته ؟ + ( مکثی میکند ) .. فقط خودش ! این حالت که راوی هم مثل شما سررشته ای از داستان آدمکش ها نداره ، توصیف دقیقیه از حس من و صدها نفر دیگه موقع خوندن کتاب. پس اگه چیزی متوجه نشدید ، حتی بعد چندبار خوندن ، ناامید نشید. برید چندین نقد بخونید و حتی ببینید و اونموقع ، به زیبایی در سادگی و تعلیق پی میبرید ! به امید دیدار دوباره بین صفحات کتاب ♡
(0/1000)
نظرات
1403/11/7
آقای همینگوی اولین کسی بود که این زاویه دید رو خلق کرد. زاویه دید دانای کل نمایشی. توی این زاویه دید، داستان فقط بر اساس آنچه که اتفاق میوفته روایت میشه و نه بیشتر و دیالوگ و فضاسازی، مهمترین المانهای داستان هستند. به زبان سادهتر شما چیزی رو میخونی که اگر یک دوربین میذاشتن گوشه اتاق و فیلم شخصیتهای داستان رو ضبط میکردن، میدیدی.
1
0
فاطیما
1403/11/7
0