یادداشت زهرا رستاد
_۷_ آگافیا ، دختر دم بختِ یک بازاری است که با عمهی بیوهاش آرینا زندهگی میکند. دختر جوان امیدوار است تا خواستگار خوب و شایستهیی برایش پیدا شود. برای این کار، او و عمهخانم، به پیرزنی که اصلاً کارش همین است (دلال ازدواج :)) سفارشهای لازم را دادهاند... از طرفی پاد کالیسیون که مرد جاافتاده و کارمند رده هفت اداره است به دنبال همسر مناسبی برای خود میگردد ... طنز جدید و قابل تأملی و در این نمایشنامه تجربه کردم! ویژگیهای شخصیتی تمام نقش ها قابل بررسی و تحلیل هست..(مخصوصا پادکالیسیون و رفیقش) از همه جالب تر، ترسیم وسواس فکری ، تردید و ترس از اقدام کردن و عمل کردن هست که از همان صحنههای ابتدایی قابل مشاهدس ... به نظرم شخصیت اصلی و کلیدی این نمایشنامه، کاچکاریوف بود، بنده خدا هیچ دلیلی و هدفی برای این همه تلاشش نداشت 😂 (این امیتاز باشه تا برم بازرس و بخونم ، احتمالا تغییرش میدم )
42
(0/1000)
نظرات
تفاوت چشمگیری با بقیه داشت در کمال سادگی با مفهوم و طنز بود دوزخ و چند روز قبل صوتی گوش کردم ، تا باشگاه به اثر بعدی برسه میرم بازرس و میخونم 🫡
1
سید امیرحسین هاشمی
1402/10/04
0