یادداشت مهتاب ابراهیمی
1402/9/7
شرحی است از سفر معصومه صفایی راد به بوسنی هرزگوین و شرکت در مارش میرا. مارش یعنی پیادهروی و میرا به زبان بوسنیایی یعنی صلح. *این راهپیمایی هرسال به یاد ۸۰۰۰ قربانی نسلکشی سربرنیتسا بین هشتم تا یازدهم جولای برگزار میشود و آدمهای مختلف از ملیتهای مختلف و ادیان و مذاهب و عقايد متفاوت در این راهپیمایی ۱۱۰ کیلومتری شرکت میکنند.* کتاب جالب و خواندنی بود و نکات تازهای را یادم داد: اگر ضعیف باشی، به تو حتی فرصت نفس کشیدن هم نمیدهند.... *نکتهی بسيار غمانگیز این است که مردان بوسنیایی با اعتماد به سازمانهای بینالمللی اسلحهشان را زمین گذاشتند و شدند طعمهی چرب و نرم برای صربها.* صربها در این ۳ روز مردها را کشتند و به قصد پاکسازی قومی زنان و دختران را اسیر کردند و...... با فشار آمریکا و سازمانهای بینالمللی صلحی به نام صلح دیتون به مردم بوسنی تحمیل شد که در طی آن به صربها حتی از قبل از جنگ هم سهم بیشتری رسید. طبق این پیمان صلح نیروهای ایرانی مجبور شدند خاک بوسنی و هرزگوین را ترک کنند. اما مردم بوسنی هنوز خاطرهی خوشی از امامخمینی و نیروهای ایرانی دارند و میپرسند در این سالهای بعد از جنگ کجا بودید؟ *با خواندن این کتاب چهقدر هوس قهوه و پیتا کردم. دلم میخواهد بروم بوسنی و هرزگوین قهوه بخورم با پیتا؛ همان غذایی که خانمهای بوسنیایی خیلی خوب بلدند بپزند!* روایتگری خانم صفاییراد و نوع نگاهشان به مکانها و آدمها را دوست دارم و احساسات جاری در کتاب را با تمام وجود دریافت میکنم. گاهی میگریم و گاهی میخندم. اما درنهایت میدانم که بدون رفتن به آن مکان لذت سفر را چشیدهام.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.