یادداشت میثم غضنفری

        آدمیت در این کتاب به بررسی تحولات فکری و نقد رویکردهای سنتی تاریخ‌نگاری می‌پردازد که تمدن یونان و روم را به عنوان «منشأ معجزه آسای تمدن غربی» معرفی می‌کنند. (ص 6) آدمیت با استناد به شواهد تاریخی، نشان می‌دهد که بسیاری از مفاهیم فلسفی، سیاسی و فرهنگیِ منتسب به یونان، ریشه در تمدن‌های پیشین مانند سومر، کرت، فنیقی‌ها داشته‌اند. ادعاهای اصلی عبارتند از:

۱. نقد اروپامحوری در تاریخ‌نگاری:  
   - سنت غربی تاریخ‌نگاری، با تکیه بر مفاهیمی مانند «معجزۀ یونانی»، نقش تمدن‌های مشرق زمین (به ویژه سومر، کرت و فنیقی‌ها) در شکل‌گیری اندیشه‌های سیاسی و فلسفی را نادیده گرفته است.  
   - آدمیت تأکید می‌کند که مفاهیمی مانند دموکراسی، قانون اساسی و فلسفۀ طبیعی پیش از یونان در جوامع شهری سومر و کرت وجود داشته‌اند.

۲. تأثیر تمدن‌های پیشین بر یونان:  
   - نظام سیاسی شهرهای مستقل سومر الگویی برای دموکراسی‌های اولیه در کرت و سپس یونان بود. این نظام شامل «مجمع عمومی شهر» (ص ۲۲) و «شورای معمرین» بود که قدرت حکمران را محدود می‌کرد (ص ۲۳).
آدمیت از منظومه سومری گیلگمش (ص ۱۷) و قوانین مدون اوروکاگینا (ص ۳۲–۳۳) به عنوان شواهدی برای وجود عدالت و مشارکت جمعی پیش از یونان نام میبرد.

   - قوانین کرت و کارتاژ، از جمله نظام انتخابی، تقسیم قدرت و تأکید بر عدالت اجتماعی، بر اندیشه‌های سیاسی اسپارت و آتن تأثیر گذاشتند. نظام سیاسی کرت مبتنی بر «کزموی» (هیأت مدیره) و «بولِه» (شورای معمرین) بود (ص ۶۷–۶۸). قوانین کرت مانند «خوراک مشترک عمومی» (ص ۶۹–۷۰) و تعادل اجتماعی، الهام‌بخش اسپارت شد (ص ۶۴–۶۵). قانون اساسی کارتاژ با ترکیب آریستوکراسی و دموکراسی، هزینه‌های عمومی را از خزانه شهر تأمین می‌کرد (ص ۷۶).  ارسطو در سیاست (ص ۷۵) این نظام را تحسین کرده است.

   - فلسفه طبیعی ایونی (مانند نظریه اتم‌گرایی) تحت تأثیر اندیشه‌های فنیقی‌ها و کرتیها شکل گرفت (ص ۴۴–۴۵). دانشمندانی مانند موکوس و سانکوباتون (فنیقی) پیشگامان نظریه ذرات بودند (ص ۷۵). الفبای فنیقی (ص ۵۵) پایه خط یونانی شد و دانش را منتشر کرد.

۳. نقد مفهوم «عقل یونانی»:  
   - آدمیت استدلال می‌کند که عقلانیت یونانی نه یک پدیدۀ منحصربه فرد، بلکه نتیجۀ تبادلات فرهنگی با تمدن‌های شرقی بود.  
   - او به نمونه‌هایی مانند تأثیر اساطیر سومری بر حماسه‌های هومر، یا نقش فنیقی‌ها در اختراع الفبا و گسترش دانش دریانوردی اشاره می‌کند.

۴. تحلیل علل افول تمدن‌های پیشین:  
   - تمرکز قدرت، نابرابری اقتصادی و تهاجم اقوام مهاجم (مانند «مردم دریا») از عوامل اصلی فروپاشی تمدن‌هایی مانند کرت ذکر شده‌اند.  
   - نویسنده بر این باور است که یونان با جذب و اصلاح دستاوردهای تمدن‌های پیشین، به جایگاه برتر دست یافت.


 استدلالهای کلیدی آدمیت

- شواهد باستانشناسی و متون کهن:  
  آدمیت از کشفیات باستان‌شناسی (مانند لوح‌های سومری، قوانین مدون کرت و کارتاژ) و متون تاریخی (مانند گزارش‌های هرودوت و ارسطو) برای اثبات پیوندهای فرهنگی بین تمدن‌ها استفاده می‌کند.  
  - مثال: قانون اساسی کرت با ویژگی‌هایی مانند شورای معمرین (Boule) و مجمع عمومی، الهام‌بخش نظام سیاسی اسپارت بود.

- مقایسۀ تطبیقی نهادهای سیاسی:  
  - نظام «دمکراسی بدوی» سومر (با مجمع شهر و محدودیت قدرت حکمران) با دمکراسی آتن مقایسه شده و نشان داده می‌شود که مفهوم مشارکت جمعی پیش از یونان وجود داشته است.  
  - قوانین کارتاژ در زمینۀ عدالت اجتماعی (مانند تأمین هزینه‌های عمومی از خزانۀ شهر) به عنوان الگویی برای کاهش نابرابری در یونان تحلیل شده است.

- تأکید بر نقش تجارت و مهاجرت:  
  - گسترش تجارت دریایی فنیقی‌ها و کرتی‌ها نه تنها موجب انتقال کالا، بلکه باعث انتشار اندیشه‌ها و فنون (مانند خط، معماری و فلزکاری) شد.  
  - مهاجران سومری و فنیقی در آسیای صغیر و جزایر اژه، هسته‌های اولیۀ شهرهای یونانی را شکل دادند.

 نقد عقل تاریخی
آدمیت رویکرد سنتی تاریخ‌نگاری را که بر «استثناگرایی یونان» تأکید دارد، به چالش می‌کشد. از نظر او، این رویکرد سه خطای اصلی دارد:  

۱. نادیده گرفتن سهم تمدنهای غیراروپایی:  
   - تمدن‌های سومر، کرت و فنیقی‌ها به عنوان پایه‌های فکری یونان معرفی می‌شوند، اما در روایت‌های غربی حذف شده‌اند.  

 ۲. تفسیر یکسویه از پیشرفت:  
   - پیشرفت‌های یونان نه از «خلأ»، بلکه از اصلاح و تلفیق دستاوردهای پیشین حاصل شد.  

  ۳. غفلت از تعاملات فرهنگی:  
   - تاریخ‌نگاری سنتی، تعاملات پیچیده بین تمدن‌ها را نادیده می‌گیرد و یونان را جزیره‌ای منفک از جریان جهانی معرفی می‌کند.

به نظر می‌رسد استدلال‌های آدمیت مبتنی بر شواهد تاریخیِ قوی (مانند قوانین مدون کرت و کارتاژ) و تحلیل تطبیقیِ دقیق است. نقد او بر اروپامحوری در تاریخ‌نگاری به جا و روشنگرانه است، به ویژه در دورانی که بازنگری در روایت‌های تاریخی ضرورت دارد. با این حال، می‌توان پرسید:  
- آیا تأثیرپذیری یونان از تمدن‌های شرقی به معنای نفی خلاقیت‌های منحصربه فرد یونانی‌هاست؟  
- آیا تمرکز بیش از حد بر نقش تمدن‌های پیشین، خطر کم اهمیت‌سازی نوآوری‌های یونانی (مانند فلسفه سقراط یا نمایشنامه‌نویسی) را در پی ندارد؟
      
495

22

(0/1000)

نظرات

سلام
احسنت
ممنون 

0