یادداشت زهرا عباد

عاشقی به سبک ون گوگ
        کتاب بی‌خودی بود. پر از فحش‌های چهارواداری که تا حالا نه شنیده بودم نه دیده بودم (و مونده‌ام چرا ارشاد به وجود این الفاظ تو کتاب ایراد نمی‌گیره؟ نویسنده اگر معروف بود هر چرتی رو باید بیاره رو کاغذ و همه به‌به و چه‌چه کنند؟)
پر از توصیفات همراه فحش و حال به هم زن.
تاریخی که نویسنده می‌خواد به خورد مخاطب بده، لابه‌لای نثر قاراشمیش و به هم ریخته کتاب گم شده. حجم افاضات تاریخی هم اونقدر زیاده که مخاطب فقط با چشم تنگ کرده به صفحه کتاب نگاه می‌کنه و می‌گه خب که چی؟ می‌خوای بگی خیلی تاریخ‌دانی؟
نویسنده تاریخ رو از زمان ناصرالدین شاه و دختران قوچان تا انقلاب ۵۷ چپونده توی کتاب، در هر قسمت هم فقط اشاره‌ای.

فلش‌بک‌های کتاب درهم و برهمه. معلوم نیست داری چه زمانی رو می‌خونی، یک بند مال حاله، بند بعدی مال ۲۰ سال قبل، بند بعدش مال ۳ سال قبل، بند بعدش مال ۳ روز قبل. متن آشفتگی بسیار داره و بیشتر شبیه جریان ذهنی یک ذهن آشفته است که داره تند تند محتویاتش رو خالی می‌کنه روی کاغذ تا به آرامش برسه!!

در مجموع اگر نخونید هیچ چیزی رو از دست ندادید!!
      
53

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.