بریدههای کتاب گتسبی بزرگ بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 127 هیچ آتشی یا طراوتی قادر نیست به آنچه آدمی در قلب پر اشباح خود انبار میکند برابری کند. 0 0 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 223 «من فکر کردم تو آدم نسبتاً صاف و راستی هستی، فکر کردم غرور پنهانت همینه.» گفتم: «من سی سالمه، پنج سال پیرتر از آن هستم که به خودم دروغ بگم و اسمش رو بگذارم شرافت» 0 1 جوونه ی سبز🌱 1403/6/8 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 17 هروقت خواستی عیب کسی رو بگیری،یادت باشه که تو این دنیا ،همه ی مردم مزایای تو رو نداشتهن. 0 2 maedeh 1404/4/8 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 226 گتسبی به چراغ سبز ایمان داشت، به آینده لذتناکی که سال به سال از جلو ما عقب تر می رود.اگر این بار از چنگ ما گریخت چه باک ، فردا تند تر خواهیم دوید و دست هایمان را دراز تر خواهیم کرد و سرانجام یک بامداد خوش... 5 31 بتول فته پور 1403/8/17 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 17 هر وقت دلت خواست عیب کسی را بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همه مردم مزایای تو رو نداشتند. 3 19 فاطیما اربابی 1404/3/31 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 226 اگر این بار از چنگ ما گریخت چه باک، فردا تندتر خواهیم دوید و دستهایمان را درازتر خواهیم کرد و سرانجام یک بامداد خوش.. 0 35 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 144 بی درنگ گفت: « خوشش نیومد.» «البته که اومد.» سماجت کرد که «خوشش نیومد. خوش بهش نگذشت.» ساکت ماند و من دلتنگی شدید و غیرقابل بیان او را حدس زدم. گفت: « خودم رو ازش دور حس میکنم. حرف خودم رو نمیتونم بهش بفهمونم.» 0 1 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 145 گذشته رو نمیشه تکرار کرد. 0 1 پانیذ مالکی 1402/11/17 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 73 بیشتر قیافه گرفتن ها حتی اگر در ابتدا چیزی را پنهان نکنند در نهایت چیزی را پنهان میکنند. 0 9 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 127 یک چیز مسلّم است و هیچ چیز مسلّمتر نیست توانگران توانگرتر میشوند و تهی دستان بچهدار در این میان در این زمان 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/9/8 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 1 0 3 آفتاب شریفیراد 1402/8/27 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 7 هرگاه احساس کردی میخواهی کسی را سرزنش کنی، فقط به خاطر داشته باش همه مردم این کره خاکی از همان امکاناتی بهرهمند نبودهاند که تو در زندگی برخوردار شدهای. 0 6 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 84 برای تصادف دو نفر لازمه. 0 0 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 140 معمولی ولی قشنگه. 0 1 ریحانه عرفانیان 1403/5/13 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 118 غمانگیز است نگاه کردن از چشمی دیگر به چیزی که قدرتت را صرف کنار آمدن با آن کردهای. 0 3 بتول فته پور 1403/8/17 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 27 صدایش از آن نوع صداهایی است که گوش همه زیر و بمهای آن را دنبال میکند، انگار که هر جمله ترکیب تازهایست از نتهایی که هیچگاه دوباره نواخته نخواهند شد. 0 3 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 219 رحمت خدا بر مردگانی باد که بر ایشان باران میبارد. 0 0 میترا مطلق 1402/8/26 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 34 "تو من را به یاد یک دانه گل سرخ میاندازی... آری! بی کم و کاست یک گل سرخ" 0 3 دریا 1403/5/23 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 261 استعدادش طبیعی بود، همانقدر طبیعی که نقش ذرات رنگ بر بال پروانه. مدت زمانی چندوچون حال خودش را یشتر از یک پروانه درک نمیکرد و نفهمید چه وقت بالش ساییده شد و لطمه دید. اما بعد وقتی به بال آسیبدیدهاش و ترکیب نقش آن توجه کرد و بلد شد فکر کند، دیگر نتوانست بپرد، چون عشق پرواز از سرش رفته بود و تنها زمانی را میتوانست به یاد بیاورد که پریدن برایش طبیعی و بدون زحمت بود. نظر همینگوی دربارهی اسکات فیتسجرالد 0 3 دریا 1403/5/18 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 17 در سالهایی که جوانتر و بهناچار آسیبپذیرتر بودم پدرم پندی به من داد که آن را تا به امروز در ذهن خود مزهمزه میکنم. وی گفت: "هروقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همهی مردم مزایای تو رو نداشتهن." پاراگراف اولی 0 15
بریدههای کتاب گتسبی بزرگ بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 127 هیچ آتشی یا طراوتی قادر نیست به آنچه آدمی در قلب پر اشباح خود انبار میکند برابری کند. 0 0 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 223 «من فکر کردم تو آدم نسبتاً صاف و راستی هستی، فکر کردم غرور پنهانت همینه.» گفتم: «من سی سالمه، پنج سال پیرتر از آن هستم که به خودم دروغ بگم و اسمش رو بگذارم شرافت» 0 1 جوونه ی سبز🌱 1403/6/8 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 17 هروقت خواستی عیب کسی رو بگیری،یادت باشه که تو این دنیا ،همه ی مردم مزایای تو رو نداشتهن. 0 2 maedeh 1404/4/8 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 226 گتسبی به چراغ سبز ایمان داشت، به آینده لذتناکی که سال به سال از جلو ما عقب تر می رود.اگر این بار از چنگ ما گریخت چه باک ، فردا تند تر خواهیم دوید و دست هایمان را دراز تر خواهیم کرد و سرانجام یک بامداد خوش... 5 31 بتول فته پور 1403/8/17 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 17 هر وقت دلت خواست عیب کسی را بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همه مردم مزایای تو رو نداشتند. 3 19 فاطیما اربابی 1404/3/31 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 226 اگر این بار از چنگ ما گریخت چه باک، فردا تندتر خواهیم دوید و دستهایمان را درازتر خواهیم کرد و سرانجام یک بامداد خوش.. 0 35 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 144 بی درنگ گفت: « خوشش نیومد.» «البته که اومد.» سماجت کرد که «خوشش نیومد. خوش بهش نگذشت.» ساکت ماند و من دلتنگی شدید و غیرقابل بیان او را حدس زدم. گفت: « خودم رو ازش دور حس میکنم. حرف خودم رو نمیتونم بهش بفهمونم.» 0 1 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 145 گذشته رو نمیشه تکرار کرد. 0 1 پانیذ مالکی 1402/11/17 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 73 بیشتر قیافه گرفتن ها حتی اگر در ابتدا چیزی را پنهان نکنند در نهایت چیزی را پنهان میکنند. 0 9 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 127 یک چیز مسلّم است و هیچ چیز مسلّمتر نیست توانگران توانگرتر میشوند و تهی دستان بچهدار در این میان در این زمان 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/9/8 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 1 0 3 آفتاب شریفیراد 1402/8/27 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 7 هرگاه احساس کردی میخواهی کسی را سرزنش کنی، فقط به خاطر داشته باش همه مردم این کره خاکی از همان امکاناتی بهرهمند نبودهاند که تو در زندگی برخوردار شدهای. 0 6 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 84 برای تصادف دو نفر لازمه. 0 0 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 140 معمولی ولی قشنگه. 0 1 ریحانه عرفانیان 1403/5/13 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 118 غمانگیز است نگاه کردن از چشمی دیگر به چیزی که قدرتت را صرف کنار آمدن با آن کردهای. 0 3 بتول فته پور 1403/8/17 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 27 صدایش از آن نوع صداهایی است که گوش همه زیر و بمهای آن را دنبال میکند، انگار که هر جمله ترکیب تازهایست از نتهایی که هیچگاه دوباره نواخته نخواهند شد. 0 3 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 219 رحمت خدا بر مردگانی باد که بر ایشان باران میبارد. 0 0 میترا مطلق 1402/8/26 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 34 "تو من را به یاد یک دانه گل سرخ میاندازی... آری! بی کم و کاست یک گل سرخ" 0 3 دریا 1403/5/23 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 261 استعدادش طبیعی بود، همانقدر طبیعی که نقش ذرات رنگ بر بال پروانه. مدت زمانی چندوچون حال خودش را یشتر از یک پروانه درک نمیکرد و نفهمید چه وقت بالش ساییده شد و لطمه دید. اما بعد وقتی به بال آسیبدیدهاش و ترکیب نقش آن توجه کرد و بلد شد فکر کند، دیگر نتوانست بپرد، چون عشق پرواز از سرش رفته بود و تنها زمانی را میتوانست به یاد بیاورد که پریدن برایش طبیعی و بدون زحمت بود. نظر همینگوی دربارهی اسکات فیتسجرالد 0 3 دریا 1403/5/18 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 17 در سالهایی که جوانتر و بهناچار آسیبپذیرتر بودم پدرم پندی به من داد که آن را تا به امروز در ذهن خود مزهمزه میکنم. وی گفت: "هروقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همهی مردم مزایای تو رو نداشتهن." پاراگراف اولی 0 15