بریدههای کتاب گتسبی بزرگ میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 190 وقتی صحبت کردن درباره کارهایی که آدم میخواد بکنه لذت بیشتری داره، پس فایده خود اون کارهای بزرگ چیه؟ 0 14 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 167 آدم اگه بخواد تو این دنیا یه تجدد یه چند تا دوست داشته باشه، اول باید خونش رو تبدیل به طویله بکنه. 0 0 میترا مطلق 1402/9/20 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 24 Reserving judgment is a matter of infinite hope "قضاوت نکردن آدم برمیگردد به امیدواری مطلق" پن: منظورش اینه که آدمها خیلی جاها قضاوتگرن و نباید ادای قضاوتگر نبودن رو در بیارن. 0 1 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 127 یک چیز مسلم است و هیچ چیز مسلمتر نیست توانگران توانگرتر میشوند و تهی دستان بچهدار. در این میان در این زمان... 0 31 میترا مطلق 1402/9/20 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 192 [گتسبی] گاهی هم گیج و منگ به اموال خود خیره میشد. انگار که در حضور واقعی و حیرتآور دِیزی هیچکدام از اموالش دیگر واقعی نبودند. 0 3 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 139 ترجیح میدم که از قعر فراموشی این آدمای مشهور را تماشا کنم. 0 0 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 128 صدای دیزی با گرمای پرنوسان تب آلودش او را بیش از هر چیز به خود جذب میکرد، چون در رؤیا دیگر بهتر و بالاترش وجود نداشت - آن صدا ترانه بیمرگی بود. 0 1 دریا 1403/5/22 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 251 درخشندگی کلی کتاب مرا حتی از این چند انتقاد خود شرمسار میسازد. آن مقدار معنی که در یک جمله جا میدهی، ابعاد و شدت تاثیر تصویری که از یک پاراگراف میگیری، از هر لحاظ فوقالعاده است. کتاب پر از عبارتهایی است که هر صحنه را از پرتو زندگی روشن میکند. اگر آدم مسافرت سریعی با راهآهن انجام دهد و از آن لذت ببرد، تعدد و زنده بودن تصاویری را که کلمههای جاندار تو القاء میکنند به صحنههای زندهای که مسافر از قطار دیده تشبیه میکردم. کتاب، هنگام خواندن بسیار کوتاهتر از آنچه واقعاً هست به نظر میرسد، اما فکر خواننده را در معرض تجاربی قرار میدهد که شرح و بسط آنها به نظر میآید کتابی سه برابر حجم این یکی لازم داشته باشد. قسمتی از نامهی آقای پرکینز ویراستار اسکات فیتسجرالد به او. 0 2 دریا 1403/5/22 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 264 ولی اگر از توفیق این ترجمه بپرسی خواهم گفت هرچه توانستهام کردهام و از درستترین راهی که بلد بودم رفتهام ولی نتیجهی کار هرچه باشد ترجمه است و اسکات فیتسجرالد اصل نیست، چون اسکات فیتسجرالد اصل را فقط به انگلیسی میتوانی بخوانی و وقتی پای ترجمه در میان آمد، صحبت از صافیهای متعددی است که مادهی اصلی را از آنها باید بگذرانیم که تنها یکی از آنها صافی توانایی مترجم است و معلوم نیست این صافیها چقدر از ماده اصلی را بگذرانند و چقدرش را نگاه دارند. نمیخواهم صحبت از نارسایی زبان فارسی بکنم، چون وقتی هم قصد میکنیم چند سطر فارسی پدر و مادردار به انگلیسی ترجمه کنیم، فوراً گرفتار نارسایی زبان انگلیسی میشویم و این در حقیقت نارسایی دو زبان نیست، نارسایی خود ما و نارسایی کار ترجمه است و مشکل آن قضیهی رنگ و بوی کلمات در یک زبان که زادهی استعمال مرسوم آنهاست و اینکه وقتی معادل قراردادی همان کلمهها را در زبان دیگر به کار بردی میبینی از آن رنگ و بوی اصلی خبری نیست و وقتی هم دنبال رنگ و بوی مشابه در زبان دوم رفتی از ریشهی کلمات در زبان اول دور میافتی و این مشکل در اسکات فیتسجرالد که کلمات را به معانی مجازی و حتی گاه کاملاً اختیاری به کار میگیرد چند برابر است. قسمتی از نامهی مترجم 0 1 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 167 این روزا مردم اول زندگی خانوادگی و اصول خانواده را مسخره میکنند، و بعدش به همه چی پشت پا میزنند و لابد ازدواج سیاه و سفید رو باب میکنند. 0 0 پانیذ مالکی 1402/11/13 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 19 پدرم گفته بود:" هر وقت دیدی که میخواهی از کسی ایراد بگیری فقط یادت باشه که آدمهای دنیا همه این موقعیتها رو نداشتن که تو داری." 0 29 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 127 هیچ آتشی یا طراوتی قادر نیست به آنچه آدمی در قلب پر اشباح خود انبار میکند برابری کند. 0 0 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 223 «من فکر کردم تو آدم نسبتاً صاف و راستی هستی، فکر کردم غرور پنهانت همینه.» گفتم: «من سی سالمه، پنج سال پیرتر از آن هستم که به خودم دروغ بگم و اسمش رو بگذارم شرافت» 0 1 جوونه ی سبز🌱 1403/6/8 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 17 هروقت خواستی عیب کسی رو بگیری،یادت باشه که تو این دنیا ،همه ی مردم مزایای تو رو نداشتهن. 0 2 maedeh 1404/4/8 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 226 گتسبی به چراغ سبز ایمان داشت، به آینده لذتناکی که سال به سال از جلو ما عقب تر می رود.اگر این بار از چنگ ما گریخت چه باک ، فردا تند تر خواهیم دوید و دست هایمان را دراز تر خواهیم کرد و سرانجام یک بامداد خوش... 5 31 بتول فته پور 1403/8/17 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 17 هر وقت دلت خواست عیب کسی را بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همه مردم مزایای تو رو نداشتند. 3 19 فاطیما اربابی 1404/3/31 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 226 اگر این بار از چنگ ما گریخت چه باک، فردا تندتر خواهیم دوید و دستهایمان را درازتر خواهیم کرد و سرانجام یک بامداد خوش.. 0 35 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 144 بی درنگ گفت: « خوشش نیومد.» «البته که اومد.» سماجت کرد که «خوشش نیومد. خوش بهش نگذشت.» ساکت ماند و من دلتنگی شدید و غیرقابل بیان او را حدس زدم. گفت: « خودم رو ازش دور حس میکنم. حرف خودم رو نمیتونم بهش بفهمونم.» 0 1 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 145 گذشته رو نمیشه تکرار کرد. 0 1 پانیذ مالکی 1402/11/17 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 73 بیشتر قیافه گرفتن ها حتی اگر در ابتدا چیزی را پنهان نکنند در نهایت چیزی را پنهان میکنند. 0 9
بریدههای کتاب گتسبی بزرگ میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 190 وقتی صحبت کردن درباره کارهایی که آدم میخواد بکنه لذت بیشتری داره، پس فایده خود اون کارهای بزرگ چیه؟ 0 14 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 167 آدم اگه بخواد تو این دنیا یه تجدد یه چند تا دوست داشته باشه، اول باید خونش رو تبدیل به طویله بکنه. 0 0 میترا مطلق 1402/9/20 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 24 Reserving judgment is a matter of infinite hope "قضاوت نکردن آدم برمیگردد به امیدواری مطلق" پن: منظورش اینه که آدمها خیلی جاها قضاوتگرن و نباید ادای قضاوتگر نبودن رو در بیارن. 0 1 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 127 یک چیز مسلم است و هیچ چیز مسلمتر نیست توانگران توانگرتر میشوند و تهی دستان بچهدار. در این میان در این زمان... 0 31 میترا مطلق 1402/9/20 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 192 [گتسبی] گاهی هم گیج و منگ به اموال خود خیره میشد. انگار که در حضور واقعی و حیرتآور دِیزی هیچکدام از اموالش دیگر واقعی نبودند. 0 3 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 139 ترجیح میدم که از قعر فراموشی این آدمای مشهور را تماشا کنم. 0 0 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 128 صدای دیزی با گرمای پرنوسان تب آلودش او را بیش از هر چیز به خود جذب میکرد، چون در رؤیا دیگر بهتر و بالاترش وجود نداشت - آن صدا ترانه بیمرگی بود. 0 1 دریا 1403/5/22 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 251 درخشندگی کلی کتاب مرا حتی از این چند انتقاد خود شرمسار میسازد. آن مقدار معنی که در یک جمله جا میدهی، ابعاد و شدت تاثیر تصویری که از یک پاراگراف میگیری، از هر لحاظ فوقالعاده است. کتاب پر از عبارتهایی است که هر صحنه را از پرتو زندگی روشن میکند. اگر آدم مسافرت سریعی با راهآهن انجام دهد و از آن لذت ببرد، تعدد و زنده بودن تصاویری را که کلمههای جاندار تو القاء میکنند به صحنههای زندهای که مسافر از قطار دیده تشبیه میکردم. کتاب، هنگام خواندن بسیار کوتاهتر از آنچه واقعاً هست به نظر میرسد، اما فکر خواننده را در معرض تجاربی قرار میدهد که شرح و بسط آنها به نظر میآید کتابی سه برابر حجم این یکی لازم داشته باشد. قسمتی از نامهی آقای پرکینز ویراستار اسکات فیتسجرالد به او. 0 2 دریا 1403/5/22 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 264 ولی اگر از توفیق این ترجمه بپرسی خواهم گفت هرچه توانستهام کردهام و از درستترین راهی که بلد بودم رفتهام ولی نتیجهی کار هرچه باشد ترجمه است و اسکات فیتسجرالد اصل نیست، چون اسکات فیتسجرالد اصل را فقط به انگلیسی میتوانی بخوانی و وقتی پای ترجمه در میان آمد، صحبت از صافیهای متعددی است که مادهی اصلی را از آنها باید بگذرانیم که تنها یکی از آنها صافی توانایی مترجم است و معلوم نیست این صافیها چقدر از ماده اصلی را بگذرانند و چقدرش را نگاه دارند. نمیخواهم صحبت از نارسایی زبان فارسی بکنم، چون وقتی هم قصد میکنیم چند سطر فارسی پدر و مادردار به انگلیسی ترجمه کنیم، فوراً گرفتار نارسایی زبان انگلیسی میشویم و این در حقیقت نارسایی دو زبان نیست، نارسایی خود ما و نارسایی کار ترجمه است و مشکل آن قضیهی رنگ و بوی کلمات در یک زبان که زادهی استعمال مرسوم آنهاست و اینکه وقتی معادل قراردادی همان کلمهها را در زبان دیگر به کار بردی میبینی از آن رنگ و بوی اصلی خبری نیست و وقتی هم دنبال رنگ و بوی مشابه در زبان دوم رفتی از ریشهی کلمات در زبان اول دور میافتی و این مشکل در اسکات فیتسجرالد که کلمات را به معانی مجازی و حتی گاه کاملاً اختیاری به کار میگیرد چند برابر است. قسمتی از نامهی مترجم 0 1 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 167 این روزا مردم اول زندگی خانوادگی و اصول خانواده را مسخره میکنند، و بعدش به همه چی پشت پا میزنند و لابد ازدواج سیاه و سفید رو باب میکنند. 0 0 پانیذ مالکی 1402/11/13 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 19 پدرم گفته بود:" هر وقت دیدی که میخواهی از کسی ایراد بگیری فقط یادت باشه که آدمهای دنیا همه این موقعیتها رو نداشتن که تو داری." 0 29 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 127 هیچ آتشی یا طراوتی قادر نیست به آنچه آدمی در قلب پر اشباح خود انبار میکند برابری کند. 0 0 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 223 «من فکر کردم تو آدم نسبتاً صاف و راستی هستی، فکر کردم غرور پنهانت همینه.» گفتم: «من سی سالمه، پنج سال پیرتر از آن هستم که به خودم دروغ بگم و اسمش رو بگذارم شرافت» 0 1 جوونه ی سبز🌱 1403/6/8 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 17 هروقت خواستی عیب کسی رو بگیری،یادت باشه که تو این دنیا ،همه ی مردم مزایای تو رو نداشتهن. 0 2 maedeh 1404/4/8 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 226 گتسبی به چراغ سبز ایمان داشت، به آینده لذتناکی که سال به سال از جلو ما عقب تر می رود.اگر این بار از چنگ ما گریخت چه باک ، فردا تند تر خواهیم دوید و دست هایمان را دراز تر خواهیم کرد و سرانجام یک بامداد خوش... 5 31 بتول فته پور 1403/8/17 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 17 هر وقت دلت خواست عیب کسی را بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همه مردم مزایای تو رو نداشتند. 3 19 فاطیما اربابی 1404/3/31 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 226 اگر این بار از چنگ ما گریخت چه باک، فردا تندتر خواهیم دوید و دستهایمان را درازتر خواهیم کرد و سرانجام یک بامداد خوش.. 0 35 بتول فته پور 1403/8/30 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 144 بی درنگ گفت: « خوشش نیومد.» «البته که اومد.» سماجت کرد که «خوشش نیومد. خوش بهش نگذشت.» ساکت ماند و من دلتنگی شدید و غیرقابل بیان او را حدس زدم. گفت: « خودم رو ازش دور حس میکنم. حرف خودم رو نمیتونم بهش بفهمونم.» 0 1 میترا مطلق 1402/9/19 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 145 گذشته رو نمیشه تکرار کرد. 0 1 پانیذ مالکی 1402/11/17 گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد 3.5 111 صفحۀ 73 بیشتر قیافه گرفتن ها حتی اگر در ابتدا چیزی را پنهان نکنند در نهایت چیزی را پنهان میکنند. 0 9