بریده کتابهای ابن مشغله مریم زارعی 1403/1/30 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 59 هر سازش، یک عامل سقوط دهنده است؛ حالا چه مقدار باعث سفوط کیشود مربوط است به نوع سازش. و منظور من از «سازش»، فدا کردن یک «باور» و «اعتقاد» است در زمانی که هنوز به صحت آن باور و اعتقاد، ایمان داریم. 0 8 maryam torabi 1403/7/24 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 55 ما، قبل از هر چیز، به یک رستاخیز اخلاقی نیازمندیم. فقط همین. اگر به راستی همه چیز باید دگرگون شود، یک دگرگونی اخلاقی و معنوی مقدّم بر همه چیز است. ما، دست کم، در این مورد خاص، دیگر احتیاجی به غرب نداریم. میتوانیم برگردیم و مثل ایرانیهای قدیم زندگی کنیم، یعنی رفتار کنیم. همین کافیست. 0 1 محمدپور 1403/1/13 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 74 2 9 مریم زارعی 1403/1/30 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 26 ایران را سخت و بیحساب دوست داشتن، محکومیت من است؛ همه جای ایران و همیشهی ایران را. 0 18 سَروْ 1403/8/14 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 26 در همان شبهای عظیم صحرا بود که دانستم ایران را سخت و بیحساب دوست داشتن، محکومیت من است؛ همهجای ایران و همیشهی ايران را. مثل بچهها خاک را در چنگ گرفتن و بر سکه گمشدهیی در توده بزرگ خاک گریستن. 0 1 امیرحسین اسدی 1403/6/18 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 25 طبابت در این مملکت یکی از حیرتانگیزترین پدیدههای تاریخ بشر است. میپرسند:"شغل ایشان چیست؟" جواب میدهد:"دکتر است، دکتر." میگویند:"خوب... پس الحمدللّه درآمد خیلی خوبی دارد." چیزی که مطرح نمیشود این است که:"پس زندگیاش را وقف بیماران و مردم علیل این آب و خاک کرده..." و امثال این حرفهای مسخرهی احمقانهی قدیمی! 0 1 maryam torabi 1403/7/24 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 58 «قلب، خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس میدهد. اگر ذرّهیی نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد. و اگر دانهیی از محبّت نشاندی، خرمنها بر خواهی داشت...» 0 1 محمدپور 1403/1/13 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 92 2 11 یاسر 1402/9/1 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 9 آن ها که شخصیت اجتماعی شان با شخصیت فردی شان یکی می شود، آدم های فوق العادهای هستند. 0 21 نیکو خوش خلقی 1403/8/9 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 19 شبی در سیاه چادر چوپان پیری بودم . از او خواستم که تمام زندگی اش را برام حکایت کند . گفت :برادر ،چه حکایتی ؟ما اصلا زندگی نکردیم تا حکایتی داشته باشد 0 1 محمدرضا زاهدی 1403/7/7 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 14 0 3 مریم زارعی 1403/2/2 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 112 0 2 محمدپور 1403/1/13 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 40 0 16 zizi 1402/12/24 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 112 ما زائر دلشکستهی این خاکیم. اگر دمی امید را رها نکردیم ، نه بدان دلیل بود که آن را در خود داشتیم؛ بل بدان سبب بود که امید را چون ودیعهیی به دست ما سپرده بودند تا به دست دیگران بسپاریم. 0 6 نگین جعفری 1403/5/16 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 19 اگر رسیدن به صد هدف ماست و سخن گفتت از صد قصد ما،و به دلیل مجموع شرایط_کمداشتها و ناتوانیها_نمیتوانیم مستقیما تا صد بشماریم،چرا پنجبار از یک تا بیست نشمریم؟شرط اصلی و ثابت ما فقط باید این باشد که به هیچ دلیلی از صد چشم نپوشیم و کوتاه نیاییم. 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/2/6 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 1 0 1 فاطمه 1403/5/1 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 57 به گمان من هر آدمی را کلّهشقّیهایش میسازد، یعنی به اعتبار مقدار کلّهشقّیاش، آدم است. 0 7 محمدپور 1403/1/13 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 75 عشق به نظام چیز غریبی بود که از کودکی در من وجود داشت و همچون عشق به این خاکِ خوب، هرگز نمرده بود. 0 8 مریم محسنیزاده 1403/7/24 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 57 آدم خودخواه، آدم درماندهٔ مفلوکِ توسریخورِ بدبختِ سیهروزی است که تن به هر جور نوکری میدهد به این دلیل که فقط خودش را میخواهد و هیچ چیز توی دنیا به اندازهٔ وجود خودش و زنده ماندن خودش برایت اهمیت ندارد. به این ترتیب، شرف هم برایش اهمیت ندارد، اخلاق هم برایش اهمیت ندارد، سلامت روح هم برایش اهمیت ندارد، خانواده و دوست و میهن و ملت و مردم هم برایش اهمیتی ندارند. 0 2 fatemehka 1403/4/19 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 42 نوشته ها انعکاس مستقیمی هستند از زندگی و تجربه های زندگی. 0 10
بریده کتابهای ابن مشغله مریم زارعی 1403/1/30 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 59 هر سازش، یک عامل سقوط دهنده است؛ حالا چه مقدار باعث سفوط کیشود مربوط است به نوع سازش. و منظور من از «سازش»، فدا کردن یک «باور» و «اعتقاد» است در زمانی که هنوز به صحت آن باور و اعتقاد، ایمان داریم. 0 8 maryam torabi 1403/7/24 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 55 ما، قبل از هر چیز، به یک رستاخیز اخلاقی نیازمندیم. فقط همین. اگر به راستی همه چیز باید دگرگون شود، یک دگرگونی اخلاقی و معنوی مقدّم بر همه چیز است. ما، دست کم، در این مورد خاص، دیگر احتیاجی به غرب نداریم. میتوانیم برگردیم و مثل ایرانیهای قدیم زندگی کنیم، یعنی رفتار کنیم. همین کافیست. 0 1 محمدپور 1403/1/13 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 74 2 9 مریم زارعی 1403/1/30 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 26 ایران را سخت و بیحساب دوست داشتن، محکومیت من است؛ همه جای ایران و همیشهی ایران را. 0 18 سَروْ 1403/8/14 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 26 در همان شبهای عظیم صحرا بود که دانستم ایران را سخت و بیحساب دوست داشتن، محکومیت من است؛ همهجای ایران و همیشهی ايران را. مثل بچهها خاک را در چنگ گرفتن و بر سکه گمشدهیی در توده بزرگ خاک گریستن. 0 1 امیرحسین اسدی 1403/6/18 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 25 طبابت در این مملکت یکی از حیرتانگیزترین پدیدههای تاریخ بشر است. میپرسند:"شغل ایشان چیست؟" جواب میدهد:"دکتر است، دکتر." میگویند:"خوب... پس الحمدللّه درآمد خیلی خوبی دارد." چیزی که مطرح نمیشود این است که:"پس زندگیاش را وقف بیماران و مردم علیل این آب و خاک کرده..." و امثال این حرفهای مسخرهی احمقانهی قدیمی! 0 1 maryam torabi 1403/7/24 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 58 «قلب، خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس میدهد. اگر ذرّهیی نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد. و اگر دانهیی از محبّت نشاندی، خرمنها بر خواهی داشت...» 0 1 محمدپور 1403/1/13 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 92 2 11 یاسر 1402/9/1 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 9 آن ها که شخصیت اجتماعی شان با شخصیت فردی شان یکی می شود، آدم های فوق العادهای هستند. 0 21 نیکو خوش خلقی 1403/8/9 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 19 شبی در سیاه چادر چوپان پیری بودم . از او خواستم که تمام زندگی اش را برام حکایت کند . گفت :برادر ،چه حکایتی ؟ما اصلا زندگی نکردیم تا حکایتی داشته باشد 0 1 محمدرضا زاهدی 1403/7/7 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 14 0 3 مریم زارعی 1403/2/2 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 112 0 2 محمدپور 1403/1/13 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 40 0 16 zizi 1402/12/24 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 112 ما زائر دلشکستهی این خاکیم. اگر دمی امید را رها نکردیم ، نه بدان دلیل بود که آن را در خود داشتیم؛ بل بدان سبب بود که امید را چون ودیعهیی به دست ما سپرده بودند تا به دست دیگران بسپاریم. 0 6 نگین جعفری 1403/5/16 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 19 اگر رسیدن به صد هدف ماست و سخن گفتت از صد قصد ما،و به دلیل مجموع شرایط_کمداشتها و ناتوانیها_نمیتوانیم مستقیما تا صد بشماریم،چرا پنجبار از یک تا بیست نشمریم؟شرط اصلی و ثابت ما فقط باید این باشد که به هیچ دلیلی از صد چشم نپوشیم و کوتاه نیاییم. 0 1 مژده ظهرابی دهدزی 1403/2/6 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 1 0 1 فاطمه 1403/5/1 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 57 به گمان من هر آدمی را کلّهشقّیهایش میسازد، یعنی به اعتبار مقدار کلّهشقّیاش، آدم است. 0 7 محمدپور 1403/1/13 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 75 عشق به نظام چیز غریبی بود که از کودکی در من وجود داشت و همچون عشق به این خاکِ خوب، هرگز نمرده بود. 0 8 مریم محسنیزاده 1403/7/24 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 57 آدم خودخواه، آدم درماندهٔ مفلوکِ توسریخورِ بدبختِ سیهروزی است که تن به هر جور نوکری میدهد به این دلیل که فقط خودش را میخواهد و هیچ چیز توی دنیا به اندازهٔ وجود خودش و زنده ماندن خودش برایت اهمیت ندارد. به این ترتیب، شرف هم برایش اهمیت ندارد، اخلاق هم برایش اهمیت ندارد، سلامت روح هم برایش اهمیت ندارد، خانواده و دوست و میهن و ملت و مردم هم برایش اهمیتی ندارند. 0 2 fatemehka 1403/4/19 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 75 صفحۀ 42 نوشته ها انعکاس مستقیمی هستند از زندگی و تجربه های زندگی. 0 10