بریدههای کتاب ابن مشغله محدثه سعیدی 1403/1/28 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 46 0 3 محمدرضا زاهدی 1403/7/8 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 67 0 9 محمّدپور 🇮🇷 1403/1/13 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 28 سرکارگرها همه آلمانی بودند. فحشهای آبدار آلمانی میدادند و ما که نمیفهمیدیم و یا به خودمان تلقین میکردیم که ابدا نمیفهمیم، دوستانه و مهربان لبخند میزدیم. چه میشود کرد؟ یک کارگر سادهی چاپخانه چطور میتواند ادعا و اثبات کند که یک آدم متخصص غربی فحشهای خیلی بد و آبدار میدهد؟ تازه گیریم که ثابت هم بکند، فعلا که چیزی از آقایی غربی کم نمیشود. آدمها را مثل سگ و مورچه میکُشند و له میکنند، هیچ کس نمیتواند حرفی بزند؛ حالا همین مانده که بیاییم و با دلیل و برهان ثابت کنیم فحش آبدار هم بلدند بدهند و میدهند. 0 9 فائزه(: 1404/2/1 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 84 0 10 فاطمه🌙 1404/3/5 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 99 0 2 امیری 1403/5/20 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 9 زندگی مِلکِ وقف است دوست من! تو، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بِکِشی، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند. حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بیخاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری در برابر ظالمی که دیگران روی آن انجام میدهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگرِ ناتوانِ مظلومِ بیپناه بنمایی. 0 0 سیده حُسنا 1404/1/30 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 102 0 4 امیرمحمد نوروزی 1404/3/2 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 106 به گمان من مدرسه ای که با پول دزدی بنا شود، حق السکوتی است که دزد به جامعهاش میدهد_ فقط به این امید که راه دزدیهای آیندهاش بسته نشود. 0 6 مژده ظهرابی دهدزی 1403/2/6 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 1 0 0 مریم محسنیزاده 1403/7/24 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 71 ما، بدون زنان خوب، مردان کوچکیم. 1 3 امیرمحمد نوروزی 1404/3/1 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 19 اگر رسیدن به «صد» هدف ماست و سخن گفتن از «صد» قصد ما، و به دلیل مجموع شرایط _ کمداشتها و ناتوانیها _ نمیتوانیم مستقیما تا صد بشمریم، چرا پنج بار از یک تا بیست نشمریم؟ شرط اصلی و ثابت ما فقط باید این باشد که به هیچ دلیلی از «صد» چشم نپوشیم و کوتاه نیاییم. 0 4 محسن محمودی 1402/7/19 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 66 ما میکوشیدیم که خسته نشویم، و همین کوشش دائمی خسته و خستهترمان میکرد. با این همه میگفتیم: «وضع، بالاخره رو به راه میشود» ... ... عادت کرده بودیم که خواب و رویا را جزئی از واقعیت بدانیم؛ واقعیتی که اگر متعلق به امروز نبود، در فردا جای استوار و محکمی داشت. میگفتیم : «خیلی ها، زندگی بسیار بدتری دارند. آنطور که با زندگی ما قابل مقایسه نیست.» و این حرف به ما اعتماد به نفسی آمیخته به اندوه و رنج میبخشید. 1 29 الهام رنجبر 1403/5/11 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 53 1 11 امیری 1403/5/20 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 56 قلب خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس میدهد. اگر ذرهای نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد. اگر دانهای از محبت نشاندی ، خرمنها بر خواهی داشت.. 0 2 زهرا پارسا 1403/12/23 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 53 ابن مشغله، در سرزمین سبز کودکیهایش، میتوانست زیر درخت نارنجی بنشیند و روزها و روزها به این تحفهی چند روزه بیندیشد؛ و چنین نیز کرد: «قلب خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی هزار دانه پس میدهد. اگر ذرهیی نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد و اگر دانهیی از محبت نشاندی خرمنها برخواهی داشت...» ابن مشغله در آن شهر آرام و در آن یک سال آرام، کوشید که خاک قلب را به دانههای خوب معتاد کند. 0 1 Bêhzad Muhemmedî 1404/1/7 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 99 0 13 مریم محسنیزاده 1403/7/24 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 52 اگر، در روزگاری که شبه روشنفکران، ناامیدی را دکّان کردهاند و وسیلهٔ کسب، امید چیزی جز بلاهت به شمار نمیآید، ابنمشغله کتباً اقرار میکند که "به بلاهت امید آراسته است." 0 2 Sudabe 1404/2/31 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 52 هر سازش یک عامل سقوط دهنده است؛ حالا چه مقدار باعث سقوط میشود مربوط است به نوع سازش و منظور من از «سازش» ، فداکردن یک باور و اعتقاد است در زمانی که هنوز به صحت آن باور و اعتقاد ایمان داریم. 0 2 تاکومی 1404/3/3 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 1 0 0 Bêhzad Muhemmedî 1404/1/7 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 33 «حال» را میشود با درد گذراند؛ اما تصور دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی «حال»، انسان را از پا در میآورد. 0 5
بریدههای کتاب ابن مشغله محدثه سعیدی 1403/1/28 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 46 0 3 محمدرضا زاهدی 1403/7/8 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 67 0 9 محمّدپور 🇮🇷 1403/1/13 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 28 سرکارگرها همه آلمانی بودند. فحشهای آبدار آلمانی میدادند و ما که نمیفهمیدیم و یا به خودمان تلقین میکردیم که ابدا نمیفهمیم، دوستانه و مهربان لبخند میزدیم. چه میشود کرد؟ یک کارگر سادهی چاپخانه چطور میتواند ادعا و اثبات کند که یک آدم متخصص غربی فحشهای خیلی بد و آبدار میدهد؟ تازه گیریم که ثابت هم بکند، فعلا که چیزی از آقایی غربی کم نمیشود. آدمها را مثل سگ و مورچه میکُشند و له میکنند، هیچ کس نمیتواند حرفی بزند؛ حالا همین مانده که بیاییم و با دلیل و برهان ثابت کنیم فحش آبدار هم بلدند بدهند و میدهند. 0 9 فائزه(: 1404/2/1 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 84 0 10 فاطمه🌙 1404/3/5 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 99 0 2 امیری 1403/5/20 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 9 زندگی مِلکِ وقف است دوست من! تو، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بِکِشی، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند. حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بیخاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری در برابر ظالمی که دیگران روی آن انجام میدهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگرِ ناتوانِ مظلومِ بیپناه بنمایی. 0 0 سیده حُسنا 1404/1/30 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 102 0 4 امیرمحمد نوروزی 1404/3/2 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 106 به گمان من مدرسه ای که با پول دزدی بنا شود، حق السکوتی است که دزد به جامعهاش میدهد_ فقط به این امید که راه دزدیهای آیندهاش بسته نشود. 0 6 مژده ظهرابی دهدزی 1403/2/6 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 1 0 0 مریم محسنیزاده 1403/7/24 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 71 ما، بدون زنان خوب، مردان کوچکیم. 1 3 امیرمحمد نوروزی 1404/3/1 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 19 اگر رسیدن به «صد» هدف ماست و سخن گفتن از «صد» قصد ما، و به دلیل مجموع شرایط _ کمداشتها و ناتوانیها _ نمیتوانیم مستقیما تا صد بشمریم، چرا پنج بار از یک تا بیست نشمریم؟ شرط اصلی و ثابت ما فقط باید این باشد که به هیچ دلیلی از «صد» چشم نپوشیم و کوتاه نیاییم. 0 4 محسن محمودی 1402/7/19 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 66 ما میکوشیدیم که خسته نشویم، و همین کوشش دائمی خسته و خستهترمان میکرد. با این همه میگفتیم: «وضع، بالاخره رو به راه میشود» ... ... عادت کرده بودیم که خواب و رویا را جزئی از واقعیت بدانیم؛ واقعیتی که اگر متعلق به امروز نبود، در فردا جای استوار و محکمی داشت. میگفتیم : «خیلی ها، زندگی بسیار بدتری دارند. آنطور که با زندگی ما قابل مقایسه نیست.» و این حرف به ما اعتماد به نفسی آمیخته به اندوه و رنج میبخشید. 1 29 الهام رنجبر 1403/5/11 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 53 1 11 امیری 1403/5/20 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 56 قلب خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس میدهد. اگر ذرهای نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد. اگر دانهای از محبت نشاندی ، خرمنها بر خواهی داشت.. 0 2 زهرا پارسا 1403/12/23 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 53 ابن مشغله، در سرزمین سبز کودکیهایش، میتوانست زیر درخت نارنجی بنشیند و روزها و روزها به این تحفهی چند روزه بیندیشد؛ و چنین نیز کرد: «قلب خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی هزار دانه پس میدهد. اگر ذرهیی نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد و اگر دانهیی از محبت نشاندی خرمنها برخواهی داشت...» ابن مشغله در آن شهر آرام و در آن یک سال آرام، کوشید که خاک قلب را به دانههای خوب معتاد کند. 0 1 Bêhzad Muhemmedî 1404/1/7 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 99 0 13 مریم محسنیزاده 1403/7/24 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 52 اگر، در روزگاری که شبه روشنفکران، ناامیدی را دکّان کردهاند و وسیلهٔ کسب، امید چیزی جز بلاهت به شمار نمیآید، ابنمشغله کتباً اقرار میکند که "به بلاهت امید آراسته است." 0 2 Sudabe 1404/2/31 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 52 هر سازش یک عامل سقوط دهنده است؛ حالا چه مقدار باعث سقوط میشود مربوط است به نوع سازش و منظور من از «سازش» ، فداکردن یک باور و اعتقاد است در زمانی که هنوز به صحت آن باور و اعتقاد ایمان داریم. 0 2 تاکومی 1404/3/3 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 1 0 0 Bêhzad Muhemmedî 1404/1/7 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 121 صفحۀ 33 «حال» را میشود با درد گذراند؛ اما تصور دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی «حال»، انسان را از پا در میآورد. 0 5