بریده کتابها حامد حمایت کار 10 ساعت پیش اعتراف لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 62 صفحۀ 17 فکر میکنم افراد زیادی همین تجربه را از سر گذرانده باشند. من با تمام وجودم دوست داشتم خوب باشم؛ ولی جوان بودم، هوی و هوسهایی داشتم، و آن هنگام در جستوجوی نیکی تنها بودم، کاملا تنها. هر بار میکوشیدم آن چیزی را بروز دهم که صادقانهترین آرزوهایم را شکل میدادند، یعنی این را که میخواستم از نظر اخلاقی انسان خوبی باشم، با تحقیر و ریشخند روبهرو میشدم؛ و به محض آنکه تسلیم تمایلات پست میشدم، تحسین و تشویق در انتظارم بود. جاهپرستی، قدرت طلبی، مقامدوستی، شهوتزدگی، غرور ، خشم، انتقام: همهی اینها مایه احترام بود. با سر سپردن به این تمایلات شبیه بزرگترها میشدم و احساس میکردم دیگران از من رضایت دارند. 1 53 فاطمه مطاعی 20 ساعت پیش دیباچه ی نوین شاهنامه بهرام بیضایی 4.3 1 صفحۀ 72 فردوسی: در این ویرانسرا بنگر که برآوردهای! ویرانگران را نمیبری چون دستیاران تواند؛ دشمنی تو همه با آنان است که پشت ناخن چیزکی میسازند. ویرانگران خوش میخورند و خوش میخسبند و سال به صد میبرند و آنان که بایست چیزکی بسازند نوجوان میمیرند. 0 9 مهدی حیدری 20 ساعت پیش تس دوربرویل تامس هاردی 3.8 7 صفحۀ 178 چه فایده دارد که بخوانم و بدانم که یکی از افراد یک صف طولانی هستم... و بدانم که در یک کتاب کهنه یکی هم درست مثل من وجود داشته، و من فقط نقش اورا بازی میکنم؟ [...] به این جهت بهترین راه این است که ندانی که طبیعت و کارهای گذشتهات درست مثل طبیعت و اعمال هزاران انسان دیگر بوده، و بهدنیا آمدن و اعمالت شبیه بهدنیا آمدن و اعمال هزاران انسان دیگر است. 0 10 کاهوی سبز ؛ دیروز Adulthood Is a Myth سارا اندرسن 4.1 9 صفحۀ 7 0 6 maedeh rahmdel دیروز درک یک پایان جولیان بارنز 3.6 27 صفحۀ 92 ظاهراً یکی از تفاوت های جوانی و سالمندی این است که وقتی جوانیم آینده های مختلفی برای خود اختراع می کنیم ، و وقتی پیر می شویم ، گذشته های مختلفی برای دیگران . 0 15 "死の天使" دیروز سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 285 صفحۀ 73 پدر پرسید:«دنبال چه میگردی؟» آیدین گفت:«دنبال خودم.» 0 16 مریم دیروز سووشون سیمین دانشور 4.1 160 صفحۀ 285 در این دنیا، همهچیز دست خود آدم است، حتی عشق، حتی جنون، حتی ترس. آدمیزاد میتواند اگر بخواهد کوهها را جابجا کند. میتواند آبها را بخشکاند.میتواند چرخ و فلک را بهمبریزد. آدمیزاد حکایتی است. میتواند همهجور حکایتی باشد. حکایت شیرین، حکایت تلخ، حکایت زشت... و حکایت پهلوانی... بدن آدمیزاد شکننده است اما هیچ نیرویی در این دنیا، به قدرت نیروی روحی او نمیرسد، به شرطی که اراده و وقوف داشته باشد. 0 11 فرفری موی غزلساز دیروز مزاحم نشوید فریدا مک فادن 3.5 9 صفحۀ 70 اگه سرنوشت رو بدونی، میتونی متوقفش کنی؟ یا فقط وقتی اتفاق میافته باید سعی کنی غافلگیر به نظر برسی؟ 0 16 Atabak_P دیروز کتاب فروشی گمشده ایوی وودز 4.3 1 صفحۀ 384 برای اینکه چیزی وجود داشته باشد، باید اول به آن ایمان داشته باشی.دلت را به دیدن چیزی دعوت کن که چشمانت نمی تواند ببیند. 0 7 پارسا نوروزی دیروز از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر 4.2 50 صفحۀ 110 0 9 شهاب دیروز اقیانوس انتهای جاده نیل گیمن 3.9 27 صفحۀ 252 هیچ دو نفری رو پیدا نمیکنی که چیزی رو یکسان به خاطر داشته باشن. دو نفر میتونن کنار هم بایستن و از نظر درک همدیگه قاره ها با هم تفاوت داشته باشن. 0 10 فاطمه انصاری دیروز سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.3 60 صفحۀ 684 تا زمانی که به یاد آورده می شویم زنده هستیم. 0 14 sky دیروز اتاق شماره 6 آنتون چخوف 4.2 56 صفحۀ 85 در ازای درد و رنج انسان تلخ و مایه تاسفه که پایان زندگی چیزی به جز مرگ نصیبش نمی شه نه پاداشی نه حتی یک صحنه شبیه پایان یک اپرای باشکوه .. 0 16 ماهی دیروز بادها ماریو بارگاس یوسا 3.6 3 صفحۀ 45 ساعت هایی که با او گذشت امری لذت بخش نبود؟! کشفی که پس از آن شعری سروده می شد،عیش از کنار هم بودن و لذتِ شوق و شادی ،احساس اینکه زمان زوال میابد و شخصی به جاودانگیِ در لحظه دست مییابد که وجد جسمانی ایجاد میکند. 2 8 ستایش دیروز به عبارت دیگر جومپا لاهیری 3.4 6 صفحۀ 99 یک زبان تازه کم و بیش یک زندگی تازه است. دستور زبان و نحو تو را به شکلی نو در میآورد و تو به نرمی به درون منطقی دیگر و ادراکی دیگر وارد میشوی. 0 3 سمانه حکمت دیروز لذتی که حرفش بود: شش تک نگاری درباره ی دیدن و زیستن پیمان هوشمندزاده 3.4 24 صفحۀ 49 عکس درست مثل آدمهای ساکت میماند؛ رفتار دارد حرکت دارد، فعال و یا منفعل است. خوب یا بد اما در نهایت برای خودش شخصیتی دست و پا میکند. شخصیتی که سکوت بخش جدانشدنی اوست. ویژگی ای که برای آدمها حتمن به آن اشاره میشود و برای عکسها هرگز. اما سکوت این چیزی که چیزی نیست،چیست؟ سکوت، چیزی که قابلیتی چندگانه دارد، منشأ توهم است، منشأ تفاهم است،گاهی آراممان میکند و گاهی مضطرب، گاه تهی ست و گاه پُر، پُر از تناقض. این سکوت، سکوتی با وجوه بینهایت با ما چه میکند؟ 0 11 Daydreamer 2 روز پیش دلتنگی در فروشگاه اچ مارت میشل زانر 3.6 5 صفحۀ 26 او عشقش را با دروغهای مصلحتی و تایید کلامی مداوم ابزار نمی کرد؛ بلکه با توجه نامحسوس به چیزهایی که باعث خوشحالی شما می شد و نگه داشتن آن برایتان ابراز عشق می کرد تا بدون آنکه حتی متوجه بشوید در شما حس دلگرم شدن و مورد توجه قرار گرفتن ایجاد کند. 0 34 سامان 2 روز پیش تا بهار صبر کن، باندینی جان فانته 3.9 7 صفحۀ 100 در برزخ، یک مایهی تسلی وجود داشت: دیر یا زود به بهشت میرفتی. اما وقتی آرتورو فهمید ماندنش در برزخ ممکن است هفتاد میلیون تریلیارد میلیارد سال طول بکشد و همینطور بسوزد و بسوزد و بسوزد، در رسیدن به بهشت تسلی چندانی نیافت. 0 25 سینا معروف 2 روز پیش کافه اروپا اسلاونکا دراکولیچ 3.5 5 صفحۀ 248 0 26 آتن 3 روز پیش در باب حکمت زندگی آرتور شوپنهاور 4.1 38 صفحۀ 261 نیروی ذهنی به تدریج در اثر عادت طولانی به دریافتهای یکسان، چنان ساییده میشود و صیقل میخورد که همه چیز به روی آن میلغزد. بی آنکه اثری بر جای نهد. 0 30
بریده کتابها حامد حمایت کار 10 ساعت پیش اعتراف لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 62 صفحۀ 17 فکر میکنم افراد زیادی همین تجربه را از سر گذرانده باشند. من با تمام وجودم دوست داشتم خوب باشم؛ ولی جوان بودم، هوی و هوسهایی داشتم، و آن هنگام در جستوجوی نیکی تنها بودم، کاملا تنها. هر بار میکوشیدم آن چیزی را بروز دهم که صادقانهترین آرزوهایم را شکل میدادند، یعنی این را که میخواستم از نظر اخلاقی انسان خوبی باشم، با تحقیر و ریشخند روبهرو میشدم؛ و به محض آنکه تسلیم تمایلات پست میشدم، تحسین و تشویق در انتظارم بود. جاهپرستی، قدرت طلبی، مقامدوستی، شهوتزدگی، غرور ، خشم، انتقام: همهی اینها مایه احترام بود. با سر سپردن به این تمایلات شبیه بزرگترها میشدم و احساس میکردم دیگران از من رضایت دارند. 1 53 فاطمه مطاعی 20 ساعت پیش دیباچه ی نوین شاهنامه بهرام بیضایی 4.3 1 صفحۀ 72 فردوسی: در این ویرانسرا بنگر که برآوردهای! ویرانگران را نمیبری چون دستیاران تواند؛ دشمنی تو همه با آنان است که پشت ناخن چیزکی میسازند. ویرانگران خوش میخورند و خوش میخسبند و سال به صد میبرند و آنان که بایست چیزکی بسازند نوجوان میمیرند. 0 9 مهدی حیدری 20 ساعت پیش تس دوربرویل تامس هاردی 3.8 7 صفحۀ 178 چه فایده دارد که بخوانم و بدانم که یکی از افراد یک صف طولانی هستم... و بدانم که در یک کتاب کهنه یکی هم درست مثل من وجود داشته، و من فقط نقش اورا بازی میکنم؟ [...] به این جهت بهترین راه این است که ندانی که طبیعت و کارهای گذشتهات درست مثل طبیعت و اعمال هزاران انسان دیگر بوده، و بهدنیا آمدن و اعمالت شبیه بهدنیا آمدن و اعمال هزاران انسان دیگر است. 0 10 کاهوی سبز ؛ دیروز Adulthood Is a Myth سارا اندرسن 4.1 9 صفحۀ 7 0 6 maedeh rahmdel دیروز درک یک پایان جولیان بارنز 3.6 27 صفحۀ 92 ظاهراً یکی از تفاوت های جوانی و سالمندی این است که وقتی جوانیم آینده های مختلفی برای خود اختراع می کنیم ، و وقتی پیر می شویم ، گذشته های مختلفی برای دیگران . 0 15 "死の天使" دیروز سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 285 صفحۀ 73 پدر پرسید:«دنبال چه میگردی؟» آیدین گفت:«دنبال خودم.» 0 16 مریم دیروز سووشون سیمین دانشور 4.1 160 صفحۀ 285 در این دنیا، همهچیز دست خود آدم است، حتی عشق، حتی جنون، حتی ترس. آدمیزاد میتواند اگر بخواهد کوهها را جابجا کند. میتواند آبها را بخشکاند.میتواند چرخ و فلک را بهمبریزد. آدمیزاد حکایتی است. میتواند همهجور حکایتی باشد. حکایت شیرین، حکایت تلخ، حکایت زشت... و حکایت پهلوانی... بدن آدمیزاد شکننده است اما هیچ نیرویی در این دنیا، به قدرت نیروی روحی او نمیرسد، به شرطی که اراده و وقوف داشته باشد. 0 11 فرفری موی غزلساز دیروز مزاحم نشوید فریدا مک فادن 3.5 9 صفحۀ 70 اگه سرنوشت رو بدونی، میتونی متوقفش کنی؟ یا فقط وقتی اتفاق میافته باید سعی کنی غافلگیر به نظر برسی؟ 0 16 Atabak_P دیروز کتاب فروشی گمشده ایوی وودز 4.3 1 صفحۀ 384 برای اینکه چیزی وجود داشته باشد، باید اول به آن ایمان داشته باشی.دلت را به دیدن چیزی دعوت کن که چشمانت نمی تواند ببیند. 0 7 پارسا نوروزی دیروز از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر 4.2 50 صفحۀ 110 0 9 شهاب دیروز اقیانوس انتهای جاده نیل گیمن 3.9 27 صفحۀ 252 هیچ دو نفری رو پیدا نمیکنی که چیزی رو یکسان به خاطر داشته باشن. دو نفر میتونن کنار هم بایستن و از نظر درک همدیگه قاره ها با هم تفاوت داشته باشن. 0 10 فاطمه انصاری دیروز سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.3 60 صفحۀ 684 تا زمانی که به یاد آورده می شویم زنده هستیم. 0 14 sky دیروز اتاق شماره 6 آنتون چخوف 4.2 56 صفحۀ 85 در ازای درد و رنج انسان تلخ و مایه تاسفه که پایان زندگی چیزی به جز مرگ نصیبش نمی شه نه پاداشی نه حتی یک صحنه شبیه پایان یک اپرای باشکوه .. 0 16 ماهی دیروز بادها ماریو بارگاس یوسا 3.6 3 صفحۀ 45 ساعت هایی که با او گذشت امری لذت بخش نبود؟! کشفی که پس از آن شعری سروده می شد،عیش از کنار هم بودن و لذتِ شوق و شادی ،احساس اینکه زمان زوال میابد و شخصی به جاودانگیِ در لحظه دست مییابد که وجد جسمانی ایجاد میکند. 2 8 ستایش دیروز به عبارت دیگر جومپا لاهیری 3.4 6 صفحۀ 99 یک زبان تازه کم و بیش یک زندگی تازه است. دستور زبان و نحو تو را به شکلی نو در میآورد و تو به نرمی به درون منطقی دیگر و ادراکی دیگر وارد میشوی. 0 3 سمانه حکمت دیروز لذتی که حرفش بود: شش تک نگاری درباره ی دیدن و زیستن پیمان هوشمندزاده 3.4 24 صفحۀ 49 عکس درست مثل آدمهای ساکت میماند؛ رفتار دارد حرکت دارد، فعال و یا منفعل است. خوب یا بد اما در نهایت برای خودش شخصیتی دست و پا میکند. شخصیتی که سکوت بخش جدانشدنی اوست. ویژگی ای که برای آدمها حتمن به آن اشاره میشود و برای عکسها هرگز. اما سکوت این چیزی که چیزی نیست،چیست؟ سکوت، چیزی که قابلیتی چندگانه دارد، منشأ توهم است، منشأ تفاهم است،گاهی آراممان میکند و گاهی مضطرب، گاه تهی ست و گاه پُر، پُر از تناقض. این سکوت، سکوتی با وجوه بینهایت با ما چه میکند؟ 0 11 Daydreamer 2 روز پیش دلتنگی در فروشگاه اچ مارت میشل زانر 3.6 5 صفحۀ 26 او عشقش را با دروغهای مصلحتی و تایید کلامی مداوم ابزار نمی کرد؛ بلکه با توجه نامحسوس به چیزهایی که باعث خوشحالی شما می شد و نگه داشتن آن برایتان ابراز عشق می کرد تا بدون آنکه حتی متوجه بشوید در شما حس دلگرم شدن و مورد توجه قرار گرفتن ایجاد کند. 0 34 سامان 2 روز پیش تا بهار صبر کن، باندینی جان فانته 3.9 7 صفحۀ 100 در برزخ، یک مایهی تسلی وجود داشت: دیر یا زود به بهشت میرفتی. اما وقتی آرتورو فهمید ماندنش در برزخ ممکن است هفتاد میلیون تریلیارد میلیارد سال طول بکشد و همینطور بسوزد و بسوزد و بسوزد، در رسیدن به بهشت تسلی چندانی نیافت. 0 25 سینا معروف 2 روز پیش کافه اروپا اسلاونکا دراکولیچ 3.5 5 صفحۀ 248 0 26 آتن 3 روز پیش در باب حکمت زندگی آرتور شوپنهاور 4.1 38 صفحۀ 261 نیروی ذهنی به تدریج در اثر عادت طولانی به دریافتهای یکسان، چنان ساییده میشود و صیقل میخورد که همه چیز به روی آن میلغزد. بی آنکه اثری بر جای نهد. 0 30