بریدۀ کتاب
1403/1/16
صفحۀ 233
تنها که رفت احسان قاسمیه از راه رسید. یک جعبه هزارتیر را گذاشته بود روی دوشش و تا آن بالا آورده بود. احسان هم از آن بچه هایی بود که محسن با دیدنشان دل گرم شده میشد. هیکلی و چهارشانه با ۱۱۰ کیلو وزن و دلی مثل شیر کسی که به خاطر جنگ مهندسی برق دانشگاه کنیگزویل تگزاس را ول کرده و برگشته بود ایران.
تنها که رفت احسان قاسمیه از راه رسید. یک جعبه هزارتیر را گذاشته بود روی دوشش و تا آن بالا آورده بود. احسان هم از آن بچه هایی بود که محسن با دیدنشان دل گرم شده میشد. هیکلی و چهارشانه با ۱۱۰ کیلو وزن و دلی مثل شیر کسی که به خاطر جنگ مهندسی برق دانشگاه کنیگزویل تگزاس را ول کرده و برگشته بود ایران.
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.