بریده‌ای از کتاب دیدار اتفاقی با دوست خیالی و هشت جستار دیگر اثر آدام گوپنیک

بریدۀ کتاب

صفحۀ 136

هیچ روش درستی برای خوردن، هجی کردن، لباس پوشیدن،‌ جور کردن لباس‌ها با هم،‌ عشق ورزیدن، موسیقی گوش دادن، نوشیدن و بچه بزرگ کردن وجود ندارد، چون هیچ راه طبیعی‌ای برای هیچ‌کدام از این‌ها وجود ندارد. هر تلاشی برای این‌که بگوییم طبیعت از ما می‌خواهد چطور رفتار کنیم در نهایت نظر یک آدم دیگر درباره‌ی جوری که باید رفتار کنیم از آب درمی‌آید.

هیچ روش درستی برای خوردن، هجی کردن، لباس پوشیدن،‌ جور کردن لباس‌ها با هم،‌ عشق ورزیدن، موسیقی گوش دادن، نوشیدن و بچه بزرگ کردن وجود ندارد، چون هیچ راه طبیعی‌ای برای هیچ‌کدام از این‌ها وجود ندارد. هر تلاشی برای این‌که بگوییم طبیعت از ما می‌خواهد چطور رفتار کنیم در نهایت نظر یک آدم دیگر درباره‌ی جوری که باید رفتار کنیم از آب درمی‌آید.

864

60

(0/1000)

نظرات

باید به آدام گفت وقتی دانش کافی نداری، واقعا هیچ ضرورتی نداره کتاب بنویسی! که اتفاقا برای این مورد راه طبیعی هم وجود داره؛ تحقیق، تفکر و سکوت:) 
1

0

اوا. چرا؟ نظر جالبیه که :)) 

0

یکی از نقد هایی که به ذهنم میرسه اینکه اگه هیچ چیز درستی وجود نداره،  پس چطور آدم درست و غلط رو تشخیص میده؟ چون مغز ما در تمامی حالات روی این درست و غلط کار میکنه و درست و غلط رو تعیین میکنه.
سوال های زیادی از این قبیل مطرح میشه که همه عمیق و نیاز به فکر دارن. آیا هیچ درست و غلطی وجود نداره؟ اگه وجود داره، چه کسی تعیین میکنه چی درسته و چی غلط؟ خود آدم، پدر و مادر، خواهر و برادر، همسر یا مردم؟ اگه به این نتیجه برسیم که یکی از این افراد درست و غلط رو تعیین میکنه، باز میشه سوال کرد که مگه مغز انسان ناقص نیست پس چطور تعیین کننده درست و غلطه؟
فکر میکنم نویسنده نتونسته به جواب این سوالات برسه و به این نتیجه رسیده که جمله(اینکه هیچ روش درستی وجود نداره) درسته.

0