بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

روایت پیشرفت

@ravayatepishraft

15 دنبال شده

27 دنبال کننده

                      
                    
ravayatepishraft.ir
ravayatepishraftaward

یادداشت‌ها

                داستان کتاب «چوکان حمینی» چیست؟

کتاب «چوکان حمینی» نوشته علیرضا میرشکار، خاطرات شفاهی جهادسازندگی زرآباد در 264 صفحه است، که انتشارات سوره مهر آن را چاپ کرده است. این کتاب خاطرات «محمد شهرکی» از پیشکسوتان جهادسازندگی سیستان و بلوچستان است، که در سال 1365 برای انجام خدمت سربازی در جهادسازندگی زرآباد به عنوان حسابدار مشغول می شود. گرچه نویسنده کتاب راوی کتاب را محمد شهرکی معرفی می کند، ولی چنانکه در مقدمه کتاب هم ذکر کرده است، با افراد مرتبط دیگری هم مصاحبه کرده است و خاطرات آن ها در لابه لای خاطرات راوی آمده است.

نسبت «چوکان حمینی» و روایت جهادسازندگی

اگر می خواهید با «جهادسازندگی» آشنا شوید، کتاب هایی مانند «رسم جهاد»، «زنده باد جهاد» و «رسم جهاد 2» پیشنهادهای جامع تری هستند. در این کتاب ها با ایده جهادسازندگی از ابتدا با فرمان امام، ساختار جهاد، چالش ها و بسیاری از اقدامات و ماموریت های آن، تطور و ادغام و در نهایت انحلال آن آشنا می شوید. اما آنچه در «چوکان حمینی» آمده است هیچ یک از اینها نیست!
«چوکان حمینی»، یک روایت نزدیک از جهادسازندگی است. اگر بخواهیم در یک نسبت سنجی جایگاه این کتاب را مشخص کنیم، «چوکان حمینی» مکمل و مصداق همه آن چیزی است که در کتاب های بالا آمده است، و از این جهت بسیار اثر کلیدی و راه گشایی است. این کتاب چندان به چالش های کلان، ساختار و تعاملات سازمانی در جهاد ورود پیدا نمی کند، بلکه تلاش می کند تا آنچه در نقطه ای دورافتاده توسط نیروهای جهاد در رویارویی با مردم رخ داده است، روایت کند. مخاطب با مطالعه این کتاب می تواند روحیه حاکم بر جهاد، دلیل موفقیت و چابکی این سازمان را از دل روایت های مصداقی و مستند یک نمونه واقعی استنتاج کند.

روایت داستانی بی سرانجام!

قالب «چوکان حمینی» بیش از آنکه تاریخ شفاهی باشد، بیشتر شبیه داستان است. لااقل نویسنده سعی داشته است از پیاده کردن و سر و شکل دادن صرف مصاحبه ها به قالب داستانی نزدیک شود و عدم حضور راویان دسته اول را بپوشاند! چیزی که در شروع کتاب به خوبی از پس آن برآمده است و به جای آنکه سختی مسیر و نبود جاده را در یک عبارت بیان کند، نحوه رسیدن به زرآباد با مشقت هایش را در چند صفحه توصیف کرده است.
این سیر داستانی در نبود خط داستانی مشخص در لابه لای روایت های تو در تو و نقل قول ها و خاطرات فراموش می شود و انسجام مطالب از دست می رود. یکی از دلایل این وارفتگی این است که راوی داستان خود از میانه ماجرا درگیر مسئله شده است و ناچار است خاطرات را از زبان دیگران نقل کند و این دسته دوم شدن مانع شکل گیری خط داستانی روشن و تولد یک اثر شاخص شده است. اگر بخواهیم به لحاظ شکلی مشابهی برای آن معرفی کنیم، به لحاظ ساختاری بسیار شبیه به کتاب «آرزوهای دست ساز» میلاد حبیبی است. در اینجا هم راوی از میانه ماجرا در زرآباد حضور پیدا می کند و «گوش» می شود برای روایت آنچه تا آن زمان رخ داده.
نوع فصل بندی، نام گذاری فصل ها و پرداختن به یک چالش در هر فصل سبک داستانی کتاب را تقویت کرده است. آوردن آلبومی از تصاویر در انتهای کتاب به فهم برخی از وقایع و ایجاد تصویری نزدیک به واقع در ذهن مخاطب کمک کرده است، گرچه آمدن عکس ها در ابتدای فصل ها و یا در میانه متن کتاب می توانست مفیدتر باشد.
*
استفاده از ظرافت های ادبی در کنار شرح ماجرا به جذاب کردن کتاب و نزدیک شدن به ادبیات کمک کرده است. یکی از نکات مثبت چوکان حمینی نزدیک شدن به زبان ادبیات و فاصله گرفتن از صرف بیان تاریخ شفاهی است. در پایان فصل ششم چنین آمده است:

در آن بیابان غرق در ظلمات و تاریکی پیش روی ما، روشنایی جهاد سازندگی زرآباد از بلندی بعد از رودخانه بندینی سوسو می زد و می درخشید. هر چند آن روشنایی در مقابل آن همه تاریکی بسیار ناچیز بود ولی راه درست را برای رسیدن به مقصد به ما نشان می داد؛ درست همانند جهاد سازندگی زرآباد که در آن منطقه دورافتاده چراغ راهی برای توسعه پیشرفت و آبادانی بود. ص 71.
*
 این تصویر شیرینی کتاب را به کام مخاطب می آورد، گرچه تام و تمام نیست.
پایان کتاب -مانند بسیاری از کتاب هایی که درباره جهادسازندگی هستند- با یک تلخی به پایان می رسد. ادغام و انحلال جهاد و کم شدن اختیارات جهاد با آن همه خدمات یکی از تجربیات تلخ حکمرانی در تاریخ جمهوری اسلامی است. نویسنده در سطرهای پایانی کتاب این تلخی را به تصویر می کشد:

… در واقع با حاکم شدن بیشتر قوانین دولتی در دهه هفتاد، جهاد سازندگی هم به عنوان یک وزارت خانه باید به نوعی تابع تقسیمات کشوری و چارچوب های اداری می بود و جهاد سازندگی دهستان زرآباد به عنوان یک زیر مجموعه جهاد سازندگی چابهار فعالیت می کرد. از طرفی با توجه به اینکه دیگر از سوی جهاد استان پشتیبانی مستقیم از جهاد سازندگی زرآباد صورت نمی گرفت، تمام امکانات و اختیارات آن به جهاد سازندگی چابهار انتقال داده شد. تعداد زیادی از کارگران بومی آنجا برای ادامه کار یا باید با وجود شرایط سخت رفت و آمد به چابهار می رفتند یا اینکه قید کار در جهاد را می زدند؛ البته این موضوع برای بچه های بومی جهاد زرآباد بیشتر از مردم آنجا آزاردهنده بود؛ چراکه وقتی برای معرفی به محل کار جدیدشان با فاصله بیشتر از ۲۰۰ کیلومتر به چابهار می روند از آنها با عبارت لشکر شکست خورده زرآباد استقبال می کنند. ص 228.

چوکان حمینی؛ یک اثر بومی

کتاب «چوکان حمینی»؛ به خودی خود هم نوعی پیشرفت است. گرچه نقدهایی به ساختار و قالب کتاب وارد است ولی در مجموع با اثر قابل قبولی روبرو هستیم که خصوصیت ها و مزیت های ویژه ای هم دارد. اینکه چنین اثری در دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری سیستان و بلوچستان، توسط نویسنده ای بومی تولید می شود که استانداردهای خوبی دارد نوید یک جریان نو و نشانه اعتلای این جریان است.

        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            نوشتن از یک کارخانه صنعتی شاید در نگاه اول زمخت باشد و خوش ترکیب به نظر نرسد ولی عملیات احیا ، بیش از آنکه روایت و گزارشی از اعداد و ارقام باشد متنی امید بخش و دلگرم کننده است . شبیه دستی که روی شانه ات می زند و شانه ات را میفشارد و به تو اطمینان می دهد که می توانی ! 

آدم های عملیات احیا از جنس واقعیت اند و از تبار قهرمان های فیلم های علمی تخیلی  نیستند. آدم هایی هستند که در همین سال های نزدیک ، جایی همین حوالی زیسته اند و با لمس تحریم ها و مشکلات اقتصادی روی پای خودشان ایستاده و در سطح فناوری های جهانی و بالاتر از آن علم و توانمدی ایرانی را به رخ کشیده اند.

توانستن و امید به آینده صرفا یک شعار آرمانی  نیست . امید به آینده روشن نه با چشم پوشی به کاستی ها و مشکلات موجود که با درک درست از وضعیت موجود  و  لمس مشکلات به دست می آید‌. نتیجه این امید و مواجه رو در رو با مشکلات ، خلق ماجرای عملیات احیا و مسیر رشد یک شرکت دانش بنیان ایرانی ست . البته بهتر است بگوییم مسیر تبدیل یک کارخانه به کما رفته و نیمه جان خصولتی به یک‌ نهاد عظیم تولیدی سرزنده و رو به رشد که سر و کارش و تکیه اش به فناوری داخلی و دانشگاه است یعنی موتور محرکش اراده و علم جوان ایرانی ست‌.

 علاوه بر متن بسیار روان و خوش خوان ، یکی از نقات قوت اصلی این اثر پرداختن چندجانبه به فرآیند احیای کارخانه و پیشرفت است ، که هم زمان روایتی از مسائل علمی و فناورانه ، شرایط روحی و معنوی کارکنان و شرایط مالی مجموعه را در نظر گرفته و برای مخاطب شرح می دهد .

در مجموع یک تجربه متفاوت و دلچسب کتابخوانی مناسب مهر ماه و حال و هوای شروع سال تحصیلی دانشگاه است‌. به درد نودانشجو ها و دبیرستانی ها هم می خورد و‌ همه آدم هایی که سرشان برای فیزیک و کارهای فنی مهندسی درد می کند  ، برای استاد های دانشگاه و پشت میزنشین ها هم یک جور تلنگر است و روایت پیشرفت...خلاصه متنش آچار فرانسه است و حدس می زنم به درد شما هم بخورد !🌱