محمد

تاریخ عضویت:

تیر 1401

محمد

@mohammadi.ir

54 دنبال شده

16 دنبال کننده

                نمیدونم 
              

یادداشت‌ها

محمد

محمد

2 روز پیش

        ارلینگ کاگه همونطور که از عنوان کتاب مشخصه تعریف جدیدی یا به تعبیری تلاش کرده در ستایش پیاده روی و سکوت در زمانی که درگیر هیاهوی زندگی و شلوغی که اسیرش هستیم، بنویسه. سکوت صرفا به معنای این بی کلامی نیست بلکه به معنای دوری از هیاهو یک و جور سکوت درونی مد نظر کاگه است. ( میشود آدمی در جهان هم حاضر باشد هم نباشد؟ به نظرم میشود ص 78) مثلا در یک ارتباط عاشقانه، کاگه معتقد است نزدیکی و صمیمت واقعی وقتی به دست می آید که هر دو کمی ساکت باشند. از نظر کاوه گپ و گفت نوعی مکانیسم دفاعیه در برابر حقیقت. (وقتی آنچه میخواهم در آغوشم است کلمه ها اضافه های دورریختنی اند ص 95) بخش دوم کتاب درباره پیاده رویه. اگر بپرسند از کسی که علاقه داره به پیاده روی، شاید چندتا فایده پزشکی بگه اما کاگه عمیق تر به این موضوع نگاه میکنه. به طور کلی ما به حواسمون عادت کردیم اما کاگه مارو میخواد دعوت کنه به توجه به این حواس و محیط پیرامون. چیزهایی که واقعی ان. برای منی که قبل از خوندن هم از پیاده روی و سکوت لذت میبردم خیلی کتاب خوبی بود... 
      

2

محمد

محمد

1404/3/16

        بازشناختن غریبه سخنرانی ایزابلا حماد فارغ التحصیل دانشگاه آکسفورد درباره تصور طرف غربی به انسان فلسطینی است. اینکه وقتی دنبال این هستیم ثابت کنیم 80 هزار کشته در فلسطین انسان هستند، باید در اصل بپرسیم که چرا انسان بودن آنها را باید ثابت کنیم؟ اصلا چرا انسان بودن آنها محل تردید است. در اصل این پرسش بیانگر این است که از نگاه غربی، انسان بودن غیر غربی ها محل تردید است. حماد معتقد است این نوع نگاه که خروجش اش بشود «آهان، آنها هم انسان هستند» نه یک توجه که نوعی نظارت است. یعنی انسان غربی بعد از اینکه متوجه شد آنها انسان هستند این سوال را به عنوان ناظر برای خودش مطرح میکند که آیا ممکن است این فجایع برای او هم اتفاق بیفتد یا خیر؟ اگر خطر ندارد که عبور میکند و الا اگر خطر را حس کند به همدلی میرسد که البته اگر بشود اسمش را همدل گذاشت. حماد معتقد است این همدلی در ادامه همان خشونت استعماری است چرا که این همدلی نوعی بی توجهی است. در واقع ناظر غربی نگاهش این است که به گروهی ضعیف ظلمی شده و حالا او را دلداری میدهد و تمام. حماد میگوید نباید گذاشت این قصه را انسان غربی تعریف کند تا پایان قصه را خودش اینگونه رقم بزند او معتقد است قصه باید توسط خودمان، بین خودمان و به شیوه خودمان تعریف شود او این بیرون فکر کردن از نگاه غربی را بازشناختن نامگذاری میکند.
      

6

محمد

محمد

1404/3/4

         من این کتابو جدای از معرفی درخواست میکنم لطفا اگر علقه ای به انقلاب اسلامی دارید بخونید.
چرا؟
اگر با آقای میرباقری آشنا باشید میدونید ایشون معتقدن یک درگیری حق و باطل در عالم از زمان خلقت وجود داشته و در عصر حاضر رسیده به درگیری اسلام و غرب. با محوریت انقلاب اسلامی و آمریکا. خوندن آثارشون به شما یه نظام فکری تمدنی میده که بتونید اول نسبت به اعتقاد به انقلاب اسلامی یک عمقی ببخشید و اون رو حادثه خرد نبینید و اینکه بتونید تمام وقایع و اتفاقات رو بر اون اساس تمدنی تحلیل کنید.
این کتاب سخنرانی های ایشونه در سال 1394 1396 و 1392. از وقایع خارجی تا داخلی و انتخابات. و شمایی که دارید میخونید میتونید تحلیل هارو با وقایعی که اتفاق افتاده ارزیابی کنید که چقدر درسته. علتش رو من توی همون نظام فکری تمدنی میدونم که یکی از خروجی هاش همین دوره روایت انسانه
در کل کاش این کتاب تبدیل میشد به یه جریان مطالعه بین طرفداران انقلاب تا یک نظام فکری خوبی همگی داشته باشن.
      

1

محمد

محمد

1404/2/20

        به شدت نظرم اینه کتابا رزقن. من اگر به خودم بود سمت این کتاب برای خرید نمیرفتم اما یکی از هم اتاقی گذاشته بود جلوی چشمم و برداشتم و خوندم. و حقیقتا چسبید. کتاب خودنوشت زندگی حاج قاسم سلیمانیه، دوران کودکی تا اوایل جوانی. از همون ابتدا همراه میشید با جزئیاتی از زندگی روستایی همراه فقر که این بخش از زندگی حاج قاسم برام جذاب و جالب بود. از کارگری حاجی توی رستوران و کاشی کاری تا اونجایی که برای اولین بار اسم مرحوم امام رو میشنوه. واقعا بهم ثابت شد اون گرمای کلمات که یک نویسنده به روح منتقل میکنه با کلاس نویسندگی به دست نمیاد کلمات باید از روحی متعالی مثل حاج قاسم باشه تا بتونه فقط توی 60 صفحه روحیه خواننده رو گرم کنه. شاید هم برای من اینطوری بود.

تو مدت خوندنِ کتاب که از فقر و جزئیات زندگی روستایی نوشته بود دائم فکر میکردم چه روحیه ای غیر روح الله خمینی میتونست یک بچه فقیر روستایی رو تبدیل به سردار جهان اسلام و پناه مظلومین منطقه کنه؟ کدوم مکتب؟ هرچقدر دوست دارن یه عده از جمله  « اگر نبود خمینی نبود اسلامی» گلایه کنند اما واقعیت اینه اگر نبود خمینی در غیاب حضرت حجت، قاسم سلیمانی، کارمند اداره آبی بیش نبود.
      

1

محمد

محمد

1404/1/20

        ما غالبا مرگ رو برای همسایه میدونیم  مگر کسی که عزیزی از دست داده باشه که تا یه مدت یاد مرگ بر روزمرگیش غالب باشه. حدود یک سالی میشه در همین نزدیکی ما بیش از پنجاه هزار انسان کشته شدن و درک ما صرفا از کشته شدن غیر نظامی ها، یک سوگ احساسی ناشی از تصاویریه که دل هر آدمیزادی در رنج فرو میبره اما واقعیت اینه ما هیچ درکی، هیچ درکی، و هیچ درکی از اونها نداریم. نه تنها مردم غزه که هرجایی که ناامنی بر منطقه غالبه درک زیست اون مردم برای ما که در سایه امنیت هستیم، سخته. درکی از اینکه یک پدر با چه رویایی فرزند دار میشه، بزرگش میکنه، مدرسه و دانشگاه میفرسته و نهایتا با جنازه ای پر خون و چند نفری که برای خوندن نماز میت ایستادن مواجهه میشه، سخته و حتی غیرقابل درکه. ما نیاز داریم برای همدردی، به نزدیک شدن به آنچه در واقعیت اتفاق میفته. به اون چیزی که یک پدر افغانستان یا اهل غزه در سوگ فرزندش تجربه میکنه. کتاب جان پدر کجاستی روایت یکی از همین لحظات در اطراف کشور ماست. روایت هایی از حادثه تروریستی دانشگاه کابل در سال 1399. عنوان کتاب روایت پدریه که بعد از 252 بار تماس با فرزندش در دانشگاه کابل برایش نوشت: "جان پدر کجاستی؟

اولین کتاب 1404
      

1

محمد

محمد

1403/11/20

        🖋| میاندار، روایت واقعی از شهدا |

واقعیتش دیگر نه میلی داشتم برای خواندن کتب مربوط به شهدای مدافع حرم و نه روزی ام بود. اما قبل سفر خیلی چشمم به معرفی کتاب میاندار میخورد. در یک گروه کتابخوانی هم با قیمت مناسب دیدم و خریدم. حالا یا روزی من بود یا روزی شهید که همراه این روزهای سفر نجف بود و خواندم و یادش کردم. کتاب میاندار روایت زندگی شهید حسن عبدالله زاده، به زبان خودش است. حسن عبدالله زاده واقعی است و خودش را به اعتبار اینکه سردارزاده است سانسور نکرده است و نویسنده هم متعهد بوده به این روایت. شما با حسن عبدالهی در آسمان ها و معنویت فانتزی دور نمیزنید. در دعوای سر کلاس ها و تخس بازی هایش همراه هستید. همان لحظه ای که در جواب فحش معلمش به او میگوید "ننته" یا همان لحظه هایی که در جنگ به خاطر فحش های ناموسی فرمانده تیپ فاطمیون به سربازان روسی و پوتین میخندیده. حسن عبداللهی حتی جنگ را هم سانسور نمیکند. بله جنگ همیشه پیروزی و شجاعت نیست. ترس و فرار هم دارد. حسن عبداللهی از ترسیدن و زیرکار در رفتن سربازان و فرماندهان هم میگوید. هرچقدر این مدت به دلیل رویه رمانتیک سازی شهدا از واقعیت زندگی آنها فاصله گرفتیم و به دنبال محبوبیت سازی فیک بودیم، این مدل روایت مارا به آنها نزدیک میکند و محبوبیت واقعی خلق میکند. روایت هایی که از آنها شخصیتِ نه فانتزی و منفی که زمینی و خودمانی، همین هایی که در کوچه و بازار و جمع صمیمی و رفاقت هایمان ممکن است ببینیم، میسازد. کتاب را دوست داشتید بخوانید و بخندید. خدا اجر شهید حسن عبداللهی باصفا را زیاد کند و دست ناشر و نویسنده بابت خلق این اثر بدون سانسور درد نکند.

18 بهمن
مقابل ضریح علمدار کربلا
[کتاب در نجف تمام شد]
      

2

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.