mahla

mahla

@mahla092

11 دنبال شده

19 دنبال کننده

mahla.swan
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

نمایش همه

دمی با کتاب

191 عضو

پرسش‌های فیلسوفان بزرگ جهان (23پرسش مهم فلسفی)

دورۀ فعال

عَقلِ سُرخ

283 عضو

بار هستی

دورۀ فعال

قند پارسی

378 عضو

شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی بر اساس نسخه مسکو و مقابله با نسخه ژول مول

دورۀ فعال

فعالیت‌ها

🥲🫠اشکالی نداره وقت زیاده

167

mahla پسندید.
کتابِ صد سال تنهایی اولین اثر‌ی‌است گابریل گارسیا مارکز  خواندم و همینطور اولین اثر رئالیسم‌جادویی.

 ترجمه آقای کاوه میرعباسی را داشتم و دیگر به‌دنبال ترجمه آقای بهمن فرزانه نرفتم،گرچه هر دو ترجمه بسیار بسیار خوب‌اند و  شاعرانگی مارکز را منتقل می‌کنند.(ترجمه کاوه میر‌عباسی از نسخه فعلی بهمن فرزانه سانسور کمتری دارد )

  پیچیدگی اسم ها، تایم لاین پس و پیش، که از تکنیک‌های نویسندگی گابریل گارسیا مارکز است، باعث موفقیت کتاب و هم برای بعضی خوانندگان علتی برای بد بودن و نامفهموم بودن آن‌است. کتاب را خواندم،لذت بردم و جزو آثاری‌است که پیشنهاد می‌کنم اما فقط بر اساس سلیقه شخصی جزو کتاب‌های محبوبم نیست!
 ولی خواندنی،مهم،تاثیرگذار،زیبا و در نهایت جادویی‌است!

منبع عکس آپلود شده: شجره‌نامه خاندان بوئندیا از سایت مترجم آنلاین.
        کتابِ صد سال تنهایی اولین اثر‌ی‌است گابریل گارسیا مارکز  خواندم و همینطور اولین اثر رئالیسم‌جادویی.

 ترجمه آقای کاوه میرعباسی را داشتم و دیگر به‌دنبال ترجمه آقای بهمن فرزانه نرفتم،گرچه هر دو ترجمه بسیار بسیار خوب‌اند و  شاعرانگی مارکز را منتقل می‌کنند.(ترجمه کاوه میر‌عباسی از نسخه فعلی بهمن فرزانه سانسور کمتری دارد )

  پیچیدگی اسم ها، تایم لاین پس و پیش، که از تکنیک‌های نویسندگی گابریل گارسیا مارکز است، باعث موفقیت کتاب و هم برای بعضی خوانندگان علتی برای بد بودن و نامفهموم بودن آن‌است. کتاب را خواندم،لذت بردم و جزو آثاری‌است که پیشنهاد می‌کنم اما فقط بر اساس سلیقه شخصی جزو کتاب‌های محبوبم نیست!
 ولی خواندنی،مهم،تاثیرگذار،زیبا و در نهایت جادویی‌است!

منبع عکس آپلود شده: شجره‌نامه خاندان بوئندیا از سایت مترجم آنلاین.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

mahla پسندید.
          سوار قطار زمان شدی و قراره به گذشته سفر کنی، به سال های خیلی دور. داخل قطار تعداد زیادی مسافر حضور دارند و متوجه میشی مقصد همه ی اونا با خودت یکسانه. دقت می کنی و می بینی تمام مسافران کتابی در دست گرفتند که دقیقا مشابه کتابی هست که به همراه داری. همین چند دقیقه پیش اولین جمله ی کتاب رو خوندی: "این کتاب بی هیچ تحقیق و یادداشتی فقط از ذهن برآمده است. هدیه می شود به آنان که در این سفر همپای من بودند و هستند..." و یکدفعه خودت رو در قطار زمان دیدی. بالاخره به مقصد می رسی، روستای سیرچ استان کرمان زادگاه آقای هوشنگ مرادی کرمانی در دهه بیست و حالا داستان شروع میشه. 

آقای مرادی کرمانی که در زادگاهش به او هوشو می گفتند، در کتاب "شما که غریبه نیستید" تمام خوانندگان این کتاب رو انگار که عضوی از خانواده خودش هستند با خودش همراه می کنه و خیلی خودمانی و راحت، شرح زندگی خودش رو بیان می کنه. داستان از دوران کودکی اش در روستای سیرچ شروع میشه و با دوران نوجوانی او در تهران به پایان می رسه. 

شما علاوه بر مطالعه یک کتاب زندگینامه ای، انگار در حال خوندن یک سفرنامه از روستای سیرچ هستید. نویسنده روستا رو شرح نمیده بلکه اون رو برای شما نقاشی می کنه. توصیفات نویسنده از محیط روستا و مردمش، خانه ها، باغ ها، مغازه ها، درخت سرو تنومند و بلند هزار ساله، درخت های چنار، رودخانه ی پرآب، کوهستان های اطراف و یا حتی توصیف شرایط چهار فصل سال اونقدر زیبا، واقعی و دلنشینه که خودتون رو در روستای سیرچ می بینید و همه چیز رو از نزدیک با چشم خودتون مشاهده می کنید. 

در کتاب به تدریج نزدیکان هوشو و سایر مردم روستا رو بیشتر می‌شناسیم. هوشو در شش ماهگی مادر خودش رو از دست میده و همراه با ننه بابا و آغ بابا (که مادربزرگ و پدربزرگ پدری اش هستند) و عمویش قاسم زندگی می کنه که بعدا پدرش کاظم هم وارد داستان میشه. چیزی که بیشتر از همه خواننده رو تحت تاثیر قرار میده تنهایی هوشو در اعماق وجودشه. از اینکه از وجود مادر محروم بوده، از اینکه مدام توسط اهالی روستا و حتی نزدیکان خودش نفرین می شده و همه معتقد بودند هوشو در زندگی به جایی نمیرسه یا اینکه همیشه به خاطر پدرش که رفتارهای عجیبی داشته توسط دیگران مورد تمسخر قرار می گرفته، ولی هوشو بدون توجه به این مسائل، عشق و علاقه زیادش به کتاب و سینما رو دنبال می کنه، چیزی که بر خلاف نظر اطرافیانش بوده و معتقد بودند کتاب خواندن و سینما رفتن آینده ای برای او نداره. 

هوشو کودکی بسیار سختی داشته، تجربه های تلخی داشته، از خیلی چیزها محروم بوده، ننه بابا و آغ بابا هم آه در بساط نداشتند اما نویسنده دوست نداشته کتابش لحن غم و اندوه داشته باشه و سعی کرده تا جای امکان با طنزی شیرین داستان رو روایت کنه اما خیلی سخته قسمت هایی از کتاب رو بخونید و برای هوشو بغض نکنید. در تمام داستان با هوشو همراه میشیم، با شیطنت ها، شادی ها و غم ها، کنجکاوی ها، امید و آرزوها، ترس ها و علاقه هاش همراه میشیم. 

بخش عمده ای از کتاب مربوط به دوران کودکی هوشو است. دوران کودکی که دنیا رو از یک زاویه دیگه می بینیم، انرژی زیادی داریم، حس کنجکاوی زیادی داریم، دوست داریم همه ی ناشناخته ها رو کشف کنیم، خیلی چیزها رو نمی دونیم، خیالپردازی می کنیم، قوه ی تخیل بسیار قوی ای داریم و چقدر این شعر آقای معینی کرمانشاهی در مورد کودکی زیباست:
شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا 

تشکر از آقای هوشنگ مرادی کرمانی بابت نوشتن این کتاب زیبا و ماندگار و تشکر بابت خلق کلی خاطره برای ما ایرانی ها در سال های گذشته. من اکثر آثار اقتباسی از کتاب های ایشون رو دیدم ولی متاسفانه از اصل کتاب ها تعداد خیلی محدودی رو خوندم و امیدوارم در آینده بتونم کتاب های بیشتری از ایشون بخونم. 
        

57

mahla پسندید.

5

mahla پسندید.

25

mahla پسندید.
          کتاب متن روانی داشت و داستان رو به خوبی پیگیری میکرد داستان کتاب در مورد فیلسوف بزرگ نیچه بود که هنوز کسی اون رو نمی‌شناسه  دچار میگیرن هستش و از تنهایی رنج می‌بره،و برای درمان میگرن نزد یه پزشک می‌ره که چه بسا اون پزشک هم با اینکه دارای همسر و فرزند و اعتبار خیلی زیادی در جامعه هستش اما بشدت احساس تنهایی داره 
یکی از قسمت های که دوستش داشتم:
-و تو چطور فریدریش؟ آیا هرگز لوسالومه را دیده ای؟
نیچه به سرعت سر بلند کرد 
پرسید:منظورت چیست؟
شاید او نقش خویش را بازی می مرد،ولی تو چطور؟ نقش تو چه بود؟ آیا من و تو تا این حد با او متفاوتیم؟ آیا او را می دیدی؟ یا در وجود او صیدی،مربدی،زمین آماده ای برای کشتی برای اندیشه هایت و یا جانشینی می جستی؟ یا شاید مانند من در او به دنبال زیبایی و جوانی بودی؟ 
ـ هرگز پیاده روی در زیمرینگر هاید را فراموش نمی کنم.آن پیاده روی زندگی ام را از جهات بسیاری متحول کرد.از آموزه های آن روز،این بصیرت از همه نیرومندتر بود که متوجه شدم من به برتا مربوط نیستم ،بلکه به معانی متصل هستم که خود به او نسبت داده ام،معنای ای که هیچ ارتباطی به او ندارند.
        

2