بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

مهراب بهلولی

@m_bohlooli

20 دنبال شده

35 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

                این کتاب هم مثل دیگر آثار این نویسنده با این تفکر پیش رفته که قرآن را فقط با قرآن و روایات بفهمیم و چیزی خارج از این دو وارد تفسیر نکنیم.
کتاب به بررسی آیات مربوط به ذوالقرنین میپردازد که در ظاهر از پیچیده ترین آیات قرآن هستند و فقط هم یکبار در سوره کهف مطرح شده اند که باز خود سوره کهف در ظاهر بسیار سوره مبهمی است و روایات این سوره هم هر کدام فقط یکبار در قرآن آمده اند.
این کتاب با بهره گیری از خود قرآن سعی در گشودن آیات مربوط به ذوالقرنین دارد و به سوالاتی از این دست پاسخ میدهد:
- ذوالقرنین که بود؟
- اقوامی که ذوالقرنین با آنها روبرو شد چه کسانی بودند؟
- آیا ذوالقرنین سد ساخت؟
- ماجرای ذوالقرنین در چه زمانی اتفاق می افتد؟
توصیه میشود قبل از خواندن این کتاب، کتاب "اصحاب کهف در آیینه ولایت" که از همین نویسنده است هم مطالعه شود که با کنار هم قرار دادن آیات سوره بهتر بتوان به موضوع اصلی سوره پی برد.
نکته آخر هم اینکه این کتاب مثل دیگر کتاب های این نویسنده لابلای بحث نکاتی در باب تفسیر بیان میکند و آیاتی از سوره های دیگر را هم مورد بررسی قرار میدهد.
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

فعالیت‌ها

بریدۀ کتاب

صفحۀ 24

یکی از افراد مقاومت، برای من( نویسنده) نقل کرد که: من و گروهی دیگر از برادران مقاومت در میدان نبرد علیه دشمن صهیونیستی بودیم و ما بیش از 4 نفر نبودیم، خیلی تشنه شده بودیم... ...یک غاری وجود داشت که در آن زن کهنسالی همراه با خانواده ی کوچک خود، داخل آن زندگی میکردند... ما به طرف این غار رفتیم و ابتدا بر آن ها سلام کردیم. زن سلام ما را پاسخ داد و از ما استقبال کرد و برای پیروزی، موفقیت و نجات یافتن ما از دشمن صهیونیستی دست به دعا برداشت. آنگاه از او کمی آب خواستیم تا عطش خود را با آن برطرف کنیم... زن مقداری آب برای ما آورد و ما نوشیدیم، اما متوجه شدیم زن دیگ ها و ظرف های بیشتری از آب را می آورد. یکی از رفقای ما از او پرسید: حاج خانم! این همه آب برای چه؟ این خیلی زیاد است، ما هم که آب خوردیم، خداوند به شما جزای خیر دهد! آن زن با تعجب و پوزش گفت: من باید عذرخواهی کنم که آنقدر آب ندارم که بتوان این ارتش پشت سر شما مستقر شده، سیراب کنم! درواقع این زن تعداد زیادی از مردان مسلح و نظامی را پشت سر ما می دید که همان ملائکه خدا بودند که از طرف خدای سبحان برای حمایت و نصرت ما فرستاده شده بودند.

ماجرای صیانه (آرایشگر دختر فرعون) ماجرای ام خالد (منزل داده امام صادق) ماجرای قنوا (دختر رشَید هجری ) و آنچه بر سر عباسه (خواهر هارون‌الرشید لعین) و جعفر برمکی آمد.... این کتاب شاید قوت نویسندگی اعلایی نداشته باشه، ولی برای قرص شدن دلتون بر ایمان مناسبه...