الهه

تاریخ عضویت:

اسفند 1402

الهه

@elahedn

14 دنبال شده

26 دنبال کننده

                کتاب می‌خونم چون از این ورق به اون ورق فرجه.
              
elahedelfan

یادداشت‌ها

الهه

الهه

3 روز پیش

        در وهله‌ی اول سفر شب مرا به یاد «سفر به انتهای شب سلین» و «ناطور دشت» سلینجر انداخت. روزهای نوجوانی هومر و مشکلات و راه‌حل‌هایی که برایشان پیدا می‌کرد و عدم اطمینانی که در راه‌حل‌هایش احساس می‌کرد، همگی باعث تشدید این یادآوری‌ها می‌شد.
سفر شب مرا به تهرانی برد که در آن نزیسته‌ام، تهرانی که در آن «ایرما خوشگله» و «مهر هفتم» اکران می‌شد و بلیط آن به راحتی گیر نمی‌آمد. با قدم زدن‌های هومر من هم فضای تهران نزیسته‌ام را متصور می‌شدم و خودم را با او هم‌قدم می‌کردم. 
روزهای جوانی و اختلاف نظر با پدر، پدری که خودش در جوانی‌اش کتاب‌های زیادی خوانده و سراغ فلسفه رفته اما درکتاب‌خوانی پسرش احساس خطر می‌کند و کتاب‌های او را می‌سوزاند و به صادق هدایت می‌گوید «مرتیکه‌ی تریاکی». فضایی به‌شدت ایرانی و آشنا که بعد از این همه سال هنوز هم بسیاری از ما با آن مواجه‌ایم. هومر همان جوان جویای نامی است که با اطرافیانش فرق دارد و می‌خواهد فعالیت‌های مختلف ادبی و فرهنگی بکند اما سد راهش می‌شوند و او علایقش را با حفظ کردن نمایشنامه‌ها و تکرار آن‌ها با خودش و تطبیق دادن اتفاقات اطرافش با نمایشنامه‌ها ادامه می‌دهد. سفر شب سرشار از جوانی و شوخ‌طبعی‌های هومر است که تا انتهای داستان ما را با خود همراه می‌کند.
      

26

الهه

الهه

1403/11/20

        نیمه‌ی تاریک ماه، مجموعه‌ی ۳۶ داستان کوتاه، از هوشنگ گلشیری برای من به‌مثابه‌ی سفر به دنیای گلشیری بود. سفری که در اون فضای ایرانی حاکم بر داستان‌ها آشناست و احساس غریبی و گم‌شدگی نمی‌کنی. این‌جوری بگم که به‌نظرم ایرانی‌بودنِ خالصی داره و به‌خوبی تونسته ایرانی که در اون زیسته رو در تن کلمات جای بده.
بخشی از داستان‌های کتاب به‌نظرم زندگی‌‌ای می‌آد که به جای روزانه دیدنش اون رو می‌‌خونیم. انگار که یک زندگی روزانه‌ی خواندنی.
این رو هم اضافه می‌کنم که کل کتاب یک‌دست نیست و همه‌ی داستان‌ها به سبکی که غالباً از گلشیری می‌شناسیم نیست. فضاهای آشنا و تکراری بین داستان‌ها وجود داره که شاید انتظار مواجهه باهاشون رو نداشته باشیم. اما داستان‌هایی که درشون نوپردازی وجود داره و منتظریم که اون‌ها رو به عنوان داستانِ کوتاه از هوشنگ گلشیری بخونیم هم کم نیستن و شورِ گلشیری‌ خوندن رو به خواننده منتقل می‌کنن. و در کل روند داستان‌ها هرچی جلوتر می‌ره بهتر می‌شه و باید به‌اش وقت داد. 
جالب‌ترین بخش این مجموعه برای من مدل‌های مختلف گلشیری برای روایت‌کردن بود که توی داستان‌ها باهاشون مواجهه داریم. 
به‌نظرم بهتره موقع شروع این کتاب از مقدمه‌ی خود گلشیری گذر نکنیم و اون رو بخونیم. 
بین‌ داستان‌ها، دو داستانی که به ابوالحسن نجفی نوشته شده قابل توجه‌ان.
و پایان کتاب با داستان «زندانی باغان» هم به‌نظرم قابل توجه می‌آد. 
و از باقی داستان‌ها، «شب شک»، «مثل همیشه»، «مردی با کراوات سرخ»، «هردو روی یک سکه»، «فتحنامه‌ی مغان»، «خانه‌روشنان»، «معصوم اول»، «نمازخانه‌ی کوچک من»، «انفجار بزرگ» و «زندانی باغان» موردعلاقه‌های من بودن.
      

47

الهه

الهه

1403/11/20

        «روسیه بدون هریک از ما هم ممکن است باشد، ولی هیچ‌یک از ما بدون آن نمی‌توانیم باشیم. وای بر کسی که جز این فکرکند و دو چندان وای بر کسی که حقیقتاً بدون آن زندگی می‌کند! جهان‌وطنی حرف پوچی است، شخص بی‌وطن صفر است، پایین‌تر از صفر. در خارج از چارچوب ملیت، نه هنر، نه حقیقت و نه زندگی، هیچ‌چیز وجود ندارد.»

یک مواجهه‌ی آشنا و کلاسیک با زندگی و آدم‌ها که بیشتر در خلال گفت‌وگو صورت می‌گیره.
به‌نظرم خوش‌خوان بود و توی مدت کوتاهی می‌شه خوندش. دقیقاً یک رمان کلاسیک که وقتی بخواید یه چیز کلاسیک بخونید می‌تونید به سراغش برید.
علی‌رغم آشنابودن روند اتفاقات، نقطه‌نظرهای مخصوص به خودش رو داشت که به‌طور ناگهانی خودشون رو نشون می‌دادن، وسط گفت‌وگویی که فکر می‌کردی قراره خیلی ساده‌تر به پایان برسه. 
گاهی در نکوهش بی‌ارادگی، و گاهی از نگاه دیگری دوگانگی‌ای نسبت‌به شخصیتی بی‌اراده‌ و بی‌تعلق که خوب حرف می‌زنه، به‌طوری که هم موردسرزنش واقع می‌شه و هم باعث انگیختگی شوق در آدم‌های اطرافش می‌شه.
در نهایت به‌نظرم ۳.۵ از ۵.
      

2

الهه

الهه

1403/11/20

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.