اهم اهم (بعد از خیلی وقت)
یه رئالیسم جادویی دوست داشتنی و غافلگیر کننده ی دیگه!
خب خوندنش یکم طولانی شد ولی واقعاً ارزششو داشت بنظرم.
میدونید؟ توی یه دسته بندی کلی و شاید مَندرآوردی و *نچندان همیشه درست* داستان ها دو دستهن :
داستانی که حول محور یک شخص خاص میچرخه و شخص محوریت داره . مثل آنشرلی و امثالهم
یاهم اشخاصی که حول محور یک داستان میچرخن و محوریت با خود داستانه . نه صرفن اشخاص .
اما نامیا!
نامیا یه کهکشان بود برای خودش!
هر کدوم از شخصیت ها سیاره ای بودن که به دور خودشون میچرخیدن و داستان خودشونو داشتن و در نهایت تمام این شخصیت ها _همزمان با دنبال کردن داستان خودشون_ به دور مرکز اصلی میچرخیدن و درآخر نظامی پیچیده و فوق العاده ساختن! نظامی که هر کرکتر رو بهم متصل میکرد و وجود هر کدومشونو حیاتی میکرد.
نحوه ی اتصال افراد بهم و اون ارتباط نهایی و پیچیده ای که در نهایت پیدا میکنن میتونه ساعت ها ذهنتونو درگیر کنه .
کیگو هیگاشینو توی این کتاب به مثابه ی یک آفریدگار، نویسندگی کرده . در نهایت، خوندنش خالی از لطف نیست .
نکته: یه خورده ممکنه اسامی توی کتاب زیاد باشه! امیدوارم اگه میخواین بخونینش حافظه اسمی قوی عی داشته باشین! چون بنده حافظه ی اسمیم به شدت توی آفسایده و اسامی ژاپنی به شدت شبیه هم! گاهاً وسط کتاب فقط چند دقیقه به دیوار زل میزدم تا یادم بیاد این کی بود. خنده*
پ.ن. احساس میکنم مدل کتاب تقریبن شبیه مینی سریال جدید پیکساره! win or lose اونم حتمن ببینین فوق العادست.