بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

کوثردشتی

@Kosardashti

49 دنبال شده

54 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

نمایش همه
                شاید اگر پارسال این کتاب را می‌خواندم، یا نصفه رهایش می‌کردم و یا بعد از به پایان رساندنش عصبانی بودم. 
این کتاب را باید با دید احترام به تمام عقاید خواند. با خواندن کتاب، عمیقا اهمیت نظام محاسباتی و نوع جهان‌بینی را در برخورد با زندگی متوجه شدم.
مهزاد الیاسی پر از تجربه و دانایی است که همه را مدیون سفرها و مطالعه بسیار است. و این کتاب خودافشایی‌های نویسنده است در طول سفرها و در برخورد با پدیده‌ها و اتفاقات مختلفی که از سرگذرانده است. 
در تمام مدت خوانش کتاب، حس می‌کردم دوستی تازه و غمگین کنارم نشسته و از زاویه دید خودش، ماجرای سفرهایش را برایم تعریف می‌کند. گاهی دلم میخواست او را در آغوش بگیرم و باهم گریه کنیم و گاهی از دست مقایسه‌های بی‌انصافانه‌اش حرصم در می‌آمد. ولی در تمام لحظات واقعا به حال و تجربیاتش غبطه خوردم. و فهمیدم هیچوقت نمی‌توانم این چنین اهل سفرهای پی‌درپی و بی‌برنامه باشم!!
شاید کتاب خواندن اصلا برای همین باشد. تجربه‌کردن کارهایی که فعلا دستت به آن‌ها نمی‌رسد.
نه می‌توان به این متن نامنسجم سفرنامه گفت و نه جستار! شاید اگر بگوییم روایت، بهتر باشد. 


خانم مهزاد الیاسی ممنون که نوشتید!
        
                جو بونهام یکی از سربازانی است که در جنگ جهانی اول، قربانی خشونت‌ها و وحشی‌گری‌های این جنگ عظیم شده است. حالا که با وضعیتی ناشناخته در بیمارستان است، در قسمت اولیه کتاب که به نام "مرگ" است، با زندگی و تجربیاتش به روش مهندسی متن آشنا می‌شویم؛ و در ادامه در قسمت "زندگی" با او همراهی می‌کنیم که ببینیم چطور می‌خواهد با این وضعیت جدیدش زندگی کند.
کتاب با زاویه دید سوم شخص محدود به ذهن شخصیت نوشته شده که در حین خواندن کتاب فقط میتوانیم از دریچه ذهن شخصیت اصلی به جهان دور و اطرافش نگاه کنیم و تمام کتاب واگویه‌های ذهنی جوبونهام است.


موقع خواندن این کتاب، احساسات مختلفی را تجربه کردم. وحشت و ترس از مردن درحالی‌که نفس میکشی و حتی می‌توانی فکر کنی و هنوز مغزت مانند یک ساعت عمل می‌کند.
 شوق و ذوق به‌خاطر تلاش‌هایی که شخصیت اصلی برای بهتر کردن شرایطش انجام می‌داد و پیگیری هرچه‌ سریع‌تر داستان.
محتوای کتاب از چیزی که فکر می‌کردم، فلسفی‌تر بود. با زبانی ساده و در موقعیت‌هایی طلایی مانیفست‌هایش را علیه جنگ و قدرت‌های جهانی ارائه می‌داد. و تو به‌خاطر همراهی عمیقی که با شخصیت داری، توی ذهنت ایستاده برایش دست می‌زنی.

یکی از موضوعاتی که خیلی باعث شد من به فکر فروبروم، این بود که ذهن ما به تنهایی برای زندگی هم کافیست و هم ناکافی! ما در لحظه لحظه زندگی انقدر جزئی از دست و زبان و بینی و گوش و تک تک اجزای صورت و بدن، استفاده می‌کنیم و انقدر به این استفاده عادت کرده‌ایم که تا از دست ندهیم، یا تا به نبودنشان فکرنکنیم، متوجه اهمیت بودنشان نمی‌شویم.

و موضوع بعد تفاوت جانبازان دفاع مقدس با قربانیان جنگ‌های جهانی است!
خواندن این کتاب حتما باید در کنار خواندن کتاب اوضاع و احوالات جانبازان عزیزمان صورت بگیرد وگرنه این کتاب به تنهایی می‌تواند ما را به یک فرد ضدجنگ تبدیل کند که تمام جنگ‌ها را محکوم کنیم.
        
                
شما کتاب صوتی رو توی لیست کتاب‌های خوانده‌شده درنظر می‌گیرید؟
من میگیرم!

وقتی ۱۳ یا ۱۴ سالم بود، کتاب شازده کوچولو رو از دوستم امانت گرفتم و خوندم. ولی اون موقع ازش خوشم نیومد. تا امروز هرکی راجع‌به شازده کوچولو حرف میزد، همش میگفتم مگه چی داشته این کتاب که انقدر تعریفشو میکنید؟
آخر با خودم گفتم شاید اون ترجمه‌ای که من ازش خوندم خوب نبوده یا شایدم توی سن و حال و هوایی بودم که از این مدل داستان خوشم نمی‌اومده. 
دیشب که خوابم نمی‌برد، یه سری به طاقچه بی‌نهایت زدم که کتاب صوتی گوش بدم تا راحت‌تر خوابم ببره. 
شازده کوچولو جزء لیست پرشنونده‌ترین‌ها بود. 
دیدم زمان خوبیه که یه فرصت دوباره به این کتاب بدم. 
وقتی پلی کردم، فهمیدم هر شخصیت رو یه گوینده قراره بخونه و همین بیشتر ذوق‌زده‌ام کرد. 
دیشب، امروز صبح موقع آماده شدن و امروز ظهر موقع غذا پختن همراه شهریار کوچولوی احمدشاملو بودم.
و بسیار لذت بردم‌؛ از ذهن خلاق نویسنده، از تصویرهای گویا، از فلسفه‌های پر از تلخی که با شیرینی به کامم ریخته شد و از داستان شنیدن به معنی واقعی داستان. 
        
                کتاب سفر به گرای ۲۷۰ درجه، یک داستان است.
داستانی که یک نوجوان دبیرستانی دقیقا از دید چشم های خودش روایت می‌کند. 
در حین خواندن کتاب، چیزی غیر از تصاویری که ناصر می‌بیند، نمی‌بینید. شما می‌نشینید جای چشم‌های ناصر، به جبهه می‌روید، در عملیات شرکت می‌کنید و برمی‌گردید. نه به احساساتش راه پیدا می‌کنید و نه به چیزهایی که در مغزش می‌گذرد. فقط هرچه را که خود او بخواهد، تجربه می‌کنید.


کتاب از کلیشه‌های دفاع مقدس فاصله گرفته و تمام تلاشش را کرده که جنگ تحمیلی را از زاویه‌ای که تا به‌حال ندیده‌ایم روایت کند. 
این تلاش برای نگاهی نو، بعضی از قسمت‌های کتاب را به سمت حال و هوای کتاب‌های ضدجنگ می‌برد.

از نظر فرم، کتاب تصویرسازی‌های عالی بسیار داشت. و از حق نگذریم، زبان روان و ساده‌اش جزء ویژگی‌های مثبت این کتاب به شمار می‌رود؛ که در بعضی قسمت‌ها استفاده از کلمات ناآشنا و غیرداستانی کمی از این سادگی کم می‌کرد.


اگر دوست دارید زاویه دیدتان را  نسبت به دفاع مقدس تغییر دهید، توصیه می‌کنم کتاب را بخوانید.
        
                شاید اگر لیگ کتاب نبود هیچ‌وقت این کتاب را به پایان نمی‌رساندم....
ولی خوشحالم که از  سرنوشت یکی از زنان محبوبم در طول تاریخ مطلع شدم. حتی اگر به صورت سطحی و گذرا باشد. 
این کتاب دو ایراد اساسی داشت: اول اینکه این کتاب فهرست منابع نداشت. در صورتی‌که داستانی که این چنین قراراست به صفحاتی از تاریخ بپردازد، باید درباره صحت اطلاعات به مخاطب خود اطمینان دهد. و این اتفاق برای من زمانی می‌افتد که با منابع مورد استفاده نویسنده مواجهه داشته باشم.

دوم اینکه عجله نویسنده برای بیان همه مطالبی که در نظر داشت، به وضوح مشخص بود و گاهی اوقات همین موضوع توی ذوق می‌زد. مثل جمله‌پردازی‌ها، شروع و پایان صحنه‌های مختلف داستان و عبور سریع از اتفاقات مهم....

داستان برای داستان شدن خیلی چکش‌کاری لازم دارد. در تمام طول مدت خوانش کتاب احساس می‌کردم نسخه اولیه نوشته شده توسط نویسنده مستقیما چاپ شده است.
کاش نویسنده یا ناشر برای این کتاب مقدمه‌ای در نظر می‌گرفتند تا حداقل از چالش‌های تولید این کتاب مطلع شویم.



و کاش ناشرهای به اصطلاح خودمان متعهد کمی بیشتر به فرم داستان نویسی متعهد بودند....
        

باشگاه‌ها

حلقه هشتم کتاب مبنا

144 عضو

و کسی نمی‌داند در کدام زمین می‌میرد

دورۀ فعال

فعالیت‌ها

            شاید اگر پارسال این کتاب را می‌خواندم، یا نصفه رهایش می‌کردم و یا بعد از به پایان رساندنش عصبانی بودم. 
این کتاب را باید با دید احترام به تمام عقاید خواند. با خواندن کتاب، عمیقا اهمیت نظام محاسباتی و نوع جهان‌بینی را در برخورد با زندگی متوجه شدم.
مهزاد الیاسی پر از تجربه و دانایی است که همه را مدیون سفرها و مطالعه بسیار است. و این کتاب خودافشایی‌های نویسنده است در طول سفرها و در برخورد با پدیده‌ها و اتفاقات مختلفی که از سرگذرانده است. 
در تمام مدت خوانش کتاب، حس می‌کردم دوستی تازه و غمگین کنارم نشسته و از زاویه دید خودش، ماجرای سفرهایش را برایم تعریف می‌کند. گاهی دلم میخواست او را در آغوش بگیرم و باهم گریه کنیم و گاهی از دست مقایسه‌های بی‌انصافانه‌اش حرصم در می‌آمد. ولی در تمام لحظات واقعا به حال و تجربیاتش غبطه خوردم. و فهمیدم هیچوقت نمی‌توانم این چنین اهل سفرهای پی‌درپی و بی‌برنامه باشم!!
شاید کتاب خواندن اصلا برای همین باشد. تجربه‌کردن کارهایی که فعلا دستت به آن‌ها نمی‌رسد.
نه می‌توان به این متن نامنسجم سفرنامه گفت و نه جستار! شاید اگر بگوییم روایت، بهتر باشد. 


خانم مهزاد الیاسی ممنون که نوشتید!
          
کوثردشتی پسندید.
کوثردشتی پسندید.
بسم الله الرحمن الرحیم

_ این کتاب را ( نامزد گلوله ها) را درباره شما برای جوان ها نوشتم_این جمله از بین جملات دیگه ای که اقای مرتضی سرهنگ در اشاره نوشته بود توجهم رو جلب کرد. قاعدتا این کتاب باید برای منه جوون باشه دیگه. ایول پس.

کتاب در 108 صفحه، به صورت مستند و به شکل از هم گستیخه سعی کرد ما رو با حاج قاسم و رشادت ایشون اشنا کنه و خب خوشم نیومد. گفتن این حرف برای من خــــــــــیــــــــلی سنگینه چون همیشه تقدس و احترام خاصی برای دفاع مقدس، شهدا و حاج قاسم قائل بودم پس اصلا راحت نیست گفتن یا نوشتن این کلمات.

پ ن1:چاپ بیستم این کتاب دستم بود و خیلی دوست داشتم ببینم کسی نبود بگه این سبک نوشتار مناسب این مدل کتاب ها نیست؟ یا حداقل یه کد QR به فصل های کتاب اضافه می کردند تا حداقل نسخه صوتی مستند ها رو بشنویم. ( طراحی متن به شدت توی ذوقم زد )
پ ن2: به شخصه نمیتونم کتابو به کسی معرفی کنم، در راستای شناسوندن شخصیت حاج قاسم ترجیح میدم کتاب خودنوشت شون رو معرفی کنم که هر چند ناقصه اما منسجمه و ادم واقعا احساس میکنه داره با شخصیت پیش میره.
پ ن3: کتاب تاریخ و شخصیت های فراوانی داشت ، ای کاش دسته بندی و منظم شون میکرد بفهمم کی به کیه یا فلان اقدام مال کی بود.
پ ن4: شاید بگید نه بابا تو زیادی گیجی ایراد می گیری ولی باید عرض کنم که سلیقه نسل جوان همچین چیز پیچیده و درهم برهمی اونم در قالب کتاب! رو نمی پسنده. برای همین پیشنهاد و اصرارم بر مستند تصویری این کتابه .قطعا بازخورد بهتر و جالب تری دریافت خواهیم کرد.
            بسم الله الرحمن الرحیم

_ این کتاب را ( نامزد گلوله ها) را درباره شما برای جوان ها نوشتم_این جمله از بین جملات دیگه ای که اقای مرتضی سرهنگ در اشاره نوشته بود توجهم رو جلب کرد. قاعدتا این کتاب باید برای منه جوون باشه دیگه. ایول پس.

کتاب در 108 صفحه، به صورت مستند و به شکل از هم گستیخه سعی کرد ما رو با حاج قاسم و رشادت ایشون اشنا کنه و خب خوشم نیومد. گفتن این حرف برای من خــــــــــیــــــــلی سنگینه چون همیشه تقدس و احترام خاصی برای دفاع مقدس، شهدا و حاج قاسم قائل بودم پس اصلا راحت نیست گفتن یا نوشتن این کلمات.

پ ن1:چاپ بیستم این کتاب دستم بود و خیلی دوست داشتم ببینم کسی نبود بگه این سبک نوشتار مناسب این مدل کتاب ها نیست؟ یا حداقل یه کد QR به فصل های کتاب اضافه می کردند تا حداقل نسخه صوتی مستند ها رو بشنویم. ( طراحی متن به شدت توی ذوقم زد )
پ ن2: به شخصه نمیتونم کتابو به کسی معرفی کنم، در راستای شناسوندن شخصیت حاج قاسم ترجیح میدم کتاب خودنوشت شون رو معرفی کنم که هر چند ناقصه اما منسجمه و ادم واقعا احساس میکنه داره با شخصیت پیش میره.
پ ن3: کتاب تاریخ و شخصیت های فراوانی داشت ، ای کاش دسته بندی و منظم شون میکرد بفهمم کی به کیه یا فلان اقدام مال کی بود.
پ ن4: شاید بگید نه بابا تو زیادی گیجی ایراد می گیری ولی باید عرض کنم که سلیقه نسل جوان همچین چیز پیچیده و درهم برهمی اونم در قالب کتاب! رو نمی پسنده. برای همین پیشنهاد و اصرارم بر مستند تصویری این کتابه .قطعا بازخورد بهتر و جالب تری دریافت خواهیم کرد.
          
            جو بونهام یکی از سربازانی است که در جنگ جهانی اول، قربانی خشونت‌ها و وحشی‌گری‌های این جنگ عظیم شده است. حالا که با وضعیتی ناشناخته در بیمارستان است، در قسمت اولیه کتاب که به نام "مرگ" است، با زندگی و تجربیاتش به روش مهندسی متن آشنا می‌شویم؛ و در ادامه در قسمت "زندگی" با او همراهی می‌کنیم که ببینیم چطور می‌خواهد با این وضعیت جدیدش زندگی کند.
کتاب با زاویه دید سوم شخص محدود به ذهن شخصیت نوشته شده که در حین خواندن کتاب فقط میتوانیم از دریچه ذهن شخصیت اصلی به جهان دور و اطرافش نگاه کنیم و تمام کتاب واگویه‌های ذهنی جوبونهام است.


موقع خواندن این کتاب، احساسات مختلفی را تجربه کردم. وحشت و ترس از مردن درحالی‌که نفس میکشی و حتی می‌توانی فکر کنی و هنوز مغزت مانند یک ساعت عمل می‌کند.
 شوق و ذوق به‌خاطر تلاش‌هایی که شخصیت اصلی برای بهتر کردن شرایطش انجام می‌داد و پیگیری هرچه‌ سریع‌تر داستان.
محتوای کتاب از چیزی که فکر می‌کردم، فلسفی‌تر بود. با زبانی ساده و در موقعیت‌هایی طلایی مانیفست‌هایش را علیه جنگ و قدرت‌های جهانی ارائه می‌داد. و تو به‌خاطر همراهی عمیقی که با شخصیت داری، توی ذهنت ایستاده برایش دست می‌زنی.

یکی از موضوعاتی که خیلی باعث شد من به فکر فروبروم، این بود که ذهن ما به تنهایی برای زندگی هم کافیست و هم ناکافی! ما در لحظه لحظه زندگی انقدر جزئی از دست و زبان و بینی و گوش و تک تک اجزای صورت و بدن، استفاده می‌کنیم و انقدر به این استفاده عادت کرده‌ایم که تا از دست ندهیم، یا تا به نبودنشان فکرنکنیم، متوجه اهمیت بودنشان نمی‌شویم.

و موضوع بعد تفاوت جانبازان دفاع مقدس با قربانیان جنگ‌های جهانی است!
خواندن این کتاب حتما باید در کنار خواندن کتاب اوضاع و احوالات جانبازان عزیزمان صورت بگیرد وگرنه این کتاب به تنهایی می‌تواند ما را به یک فرد ضدجنگ تبدیل کند که تمام جنگ‌ها را محکوم کنیم.