کیمیا رستمی

کیمیا رستمی

@Kimia_r

51 دنبال شده

24 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

نمایش همه

📚 باشگاه نوجوانان بهخوان 📚

204 عضو

ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر

دورۀ فعال

باشگاه امتداد

214 عضو

تو برای من عزیزترینی

دورۀ فعال

باشگاه رواق

383 عضو

اوژنی گرانده

دورۀ فعال

لیست‌ها

فعالیت‌ها

          کسی به من‌ گفت که زنان کوچک ادامه دارد؟ یا خودم به صورت اتفاقی فهمیدم که "مردان کوچک" ادامه‌ی آن است؟ در هر صورت کتاب را با فاصله‌ی نزدیکی از "دشمن عزیز" خواندم و رویای مدیر یک پرورشگاه بودن در ذهنم نقش بست! مدیر یک پرورشگاه مثل جو در این کتاب، مدیر یک پرورشگاه مثل سال مک‌براید در دشمن عزیز.

مردان کوچک در حقیقت سومین جلد از مجموعه‌ی "زنان کوچک" است. جلد اول زنان کوچک، جلد دوم همسران خوب، جلد سوم "مردان کوچک" و جلد چهارم "پسران جو" است. خیلی طول کشید تا متوجه این ترتیب بشوم و آن زمان نسخه‌ای از همسران خوب در دسترس نبود و تابحال نسخه‌ای از پسران جو هم ندیدم و گاهی فکر می‌کنم شاید وجود چنین کتابی صرفاً توهم من است. به هر صورت من شروع به خواندن مردان کوچک کردم در حالی که یک جلد قبل آن را نخوانده بودم و حتی نمی‌دانستم وجود دارد. در کمال تعجب جو با  لاری ازدواج نکرده بود و همسرش یک مرد غریبه بود و از آن عجیب‌تر یک پرورشگاه مخصوص پسربچه‌ها داشت. در ابتدای قصه کمی شوکه شدم اما بعد از کنار آمدن با این شوک از روند داستان لذت بردم.

مردان کوچک کتاب کم‌حجمی است و در همین حجم کم ماجراهای پسرهای پرورشگاه جو و تلاش او و همسرش برای تربیت این بچه‌ها را روایت می‌کند. هم شیطنت بچه‌ها جالب است همه تلاش و کشمش جو برای حل مشکلات توجه مخاطب را جلب می‌کند. و جدای همه‌ی این‌ها، ملاقات با یک دوست قدیمی، یعنی جو مارچ که حالا‌ دیگر بزرگسال شده، شگفت‌انگیز است.
        

4

          خوندن این کتاب برای من حواشی زیادی داشت واقعا. به جز اینکه بیش از ده سال منتظر خوندنش بودم، بعد از اینکه از یکی از دوستام (که اون در کلاس زنگ تماشای خودشون این رو خونده بود و خیلی دوستش داشت) کادوش گرفته بودم؛ دو سال پیش به عنوان یک کتاب خوب و خوشخوان به خواهرم معرفیش کردم... (وی استعداد شدیدی در غالب‌کردن کتاب‌های نخونده‌ش به خواهرش داشت). چشمتون روز بد نبینه که خواهرم این رو خوند و الان دو ساله هیچ کتابی نخونده اینقدر که بدش اومد. :))) و تبدیل شد به یه شوخی مسخره بین خودمون. که فلان چیز هم شبیه کشتن مرغ میناست، که تو فکر می‌کنی خوبه بدون اینکه خودت خونده باشیش یا دوستش داشته باشی و بعد هم من رو سرزنش می‌کنی که چرا فلان...
و هی اصرار می‌کرد که باید بخونیش و ببینیم چی داره که کسی ممکنه دوستش داشته باشه آخه... (همه اینا درحالیه که همه می‌دونیم این کتاب چقدر محبوب و معروفه در جهان!)
خلاصه سرتون رو درد نیارم که بالاخره نوبت به من هم رسید. ولی با همه تعلل‌هایی که کرده بودم در کارهام، نه تنها مجبور به خوندنش شدم، بلکه چهارصد و خورده‌ای صفحه کتاب رو باید در دو روز تموم می‌کردم و به کلاسم می‌رسیدم... با همراهی نسخهٔ صوتی، در یکی از سخت‌ترین شرایط‌ها خوندمش و خب... با اینکه ازش انتظار مسخره‌ترین کتاب تاریخ رو داشتم، می‌تونم بگم که از خوندنش لذت بردم. جالب بود و بامزه و غمگین. :)
بحث جالبی هم درموردش با بچه‌ها داشتیم و حال داد. عدالت چیه؟ آیا آدم‌ها باید مجازات بشن؟ اعدام چطور؟ چطور پیش‌داوری‌ها روی قضاوت اثرگذارن؟ سیستم قضایی باید چطور باشه؟ و چیزهای بیشتر.
        

26

          من سفرنامه‌های‌ امیرخانی را بیشتر از رمان‌هایش دوست دارم. این در مورد "جانستان کابلستان"  و "نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ" هم صدق می‌کند. شاید چون‌ امیرخانی در نوشته‌هایش همیشه سعی دارد حرف‌های خودش را بزند و برای چنین مقصودی رمان و داستان قالب خوبی نیست. اما در سفرنامه می‌شود بدون هیچ تکلفی حرف و نگاهت را بگنجانی و خواننده حتی اگر با تو موافق هم نباشد عصبانی نمی‌شود که چرا وقتش را با سخنرانی کردن گرفتی.

به همین خاطر این کتاب برای من پیش از اینکه سفری استانی از رهبر انقلاب باشد، یکی از سفرنامه‌های امیرخانی است. نکته‌بینی و طنز ظریف و قلم روان امیرخانی را دارد و همین باعث می‌شود بخش‌های زیادی از آن در خاطرم بماند. از طرفی به عنوان کسی که هیچ‌گاه رهبر انقلاب را از نزدیک ندیده، او را از نزدیک با کلمات و توصیفات امیرخانی درک کردم و در خاطر دارم.

به نظرم سفرنامه‌نویس‌های جدید و کسانی که تمایل به طبع‌آزمایی در قالب‌های غیرداستانی دارند باید نیم‌نگاهی به شیوه‌ی نثر امیرخانی داشته باشند.
        

10

32