جعفرآبادی

جعفرآبادی

@Jafarabadi_607

10 دنبال شده

2 دنبال کننده

یادداشت‌ها

        کتاب خط مقدم به قلم خانم فائضه غفار حدادی نوشته شده است که در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات تعالی اندیشه به چاپ رسیده است. 
در کتاب خط مقدم چگونگی تشکیل یگان موشکی ایران به صورت داستانی و مستند روایت شده است. برش زمانی کتاب از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۵ می باشد. حسن تهرانی مقدم (فرمانده تیم موشکی)برای دست‌یابی به موشک و دانش پرتاب آنها تعدادی از تیروهایش را به کشورهای لیبی و سوریه می فرستد. لیبی با شرط و شروط هایی تعدادی موشک به ایران میدهد. ولی اجازه پرتاب آنها را به ایران نداده و خودش یک تیم متخصص پرتاب به ایران می فرستد. ‌در ادامه ماجراهای کتاب ،  توطئه و بهانه گیری های  متخصصان لیبیایی ، مشکل و وقفه ای در پرتاب موشکها به وجود می اورد. پدر علم موشکی و تیمش با کمک دانشی که در سوریه اموخته اند ، بعد از چند روز کار سخت ،  موفق به پرتاب اولین موشک مستقل از نیروهای کشور لیبی میشوند. نویسنده کتاب در اثنای روایت آغاز تا پایان داستان  پرتاب اولین موشک ، در چندین فصل به زندگی خانوادگی شهید حسن تهرانی مقدم نیز می پردازد.
      

0

        کتاب همسایه های خانم جان ، کتابی است به قلم خانم زینب عرفانیان که در سال ۱۳۹۹ توسط نشر شهید کاظمی به چاپ رسیده است. همسایه های خانم جان روایت خاطرات  احسان جاویدی است که برای دفاع از حریم حرم حضرت زینب به خاک سوریه رفته است. احسان جاویدی یک پرستار است. او در البوکمال سوریه ، اداره بیمارستان زنان و زایمان را به عهده دارد. این کتاب در اثنای خاطرات پر از هیجان آن پرستار ، از جغرافیای سوریه و شهرهایش  تا عقاید مردمان قبایلش  ،علت و  تاریخچه جنگ زده بودنش ، چرایی دفاع از حریمش ، صاحب بزرگوار حرم مطهرش و حتی تشریح فضای ناریک سایه افکنده بر مردمان آنها و بالاخص زنها و کودکانش هم گفته است.به جرأت میتوان گفت که با سیر در  قضایای این کتاب ،  بسیاری از تردیدها و وهم ها  ، سوالات و ابهامات خواننده درباره کشور سوریه رنگ باخته و به مرز شفافیت می رسد.
 در فصلهایی از کتاب که این شوق دانستن و اموختن با حزن مظلومیت  حضرت زینب و رقیه خاتون در هم امیخته میشود ،  خواننده را دیگر یارای مقاومت در برابر اشک نیست .
      

0

        هر کسی در زندگی خود نسبت به شغل و موقعیت اجتماعی یا حتی مسایل شخصی برای خود آرزوها و رویاهایی دارد. این ارزوها میتوانند بزرگ یا که کوچک باشند ، نوع ارزوها به ارزشی که ادم برای خودش قابل است بستگی دارد. همچنین آنها نشان دهنده باور و اعتماد هر کسی به تواناییها و قابلیتهای خودش است. 
مردی با ارزوهای دوربلند داستان زندگی مردی  است که در زمینه شغلی آرزوی دست‌یابی به صنعت موشک را داشته و او با اتکا به ایمان خود و تلاش و پشتکارش به آن هدف دست پیدا کرده است . در دوران دفاع مقدس او مسوول توپخانه سپاه پاسداران میشود و پس از آن پایگاه موشکی ایران را پایه گذاری میکند. 
کتاب مردی با آرزوهای دور برد برش‌هایی از زندگی  شهید حسن تهرانی مقدم را در دوزه نوجوانی ، اوایل انقلاب ، در طول دفاع مقدس و بعد هم به عنوان پدر موشکی در سازمان هوا فضای سپاه روایت میکند. در این میان نویسنده کتاب به فضیلتهای اخلاقی و ایمان و اخلاص و سبک زندگی شغلی و خانوادگی او نیز می پردازد.
مستند نگاره های این کتاب  توسط خانم فائضه غفار حدادی نوشته شده و در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده است.
      

2

        معرفی کتاب «شب‌های بی ستاره»

شبهای بی ستاره ، رمانی ۱۶۵ صفحه ای است  که به قلم خانم مرضیه نفری برای رده سنی نوجوان نوشته شده است . این کتاب در سال ۱۳۹۵ توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
شبهای بی ستاره ، برشی از زندگی دختری به نام ستاره است که آغاز دوره نوجوانیش در بستری از وقایع جنگ سالهای دفاع مقدس صورت می‌گیرد . او به همراه پدر و مادر و دو خواهرش ساکن قم است . نیازهای روحی و روانی دوران بلوغ ستاره با فضای جنگ زده بیرونش در هم آمیخته میشود و او میکوشد تا از طریق مشارکت اجتماعی در پایگاهی که به منظور کمک به جبهه ها فعالیت میکند به یک خودباوری و احساس پذیرفته شدن از سوی دیگران برسد . اما در این مسیر ، سر براوردن نیروی گرایش به جنس مخالف ، او را با وجهه جدیدی از شخصیت و زندگیش روبرو میکند. او به دلایلی که باعث به وجود امدن یک احساس ناکامی برای رسیدن به عشق نوجوانیش میشود . تحت تاثیر همان جو حاصل از بلوغ به شدت پیرو افکار و چاره جویی های یکی از دوستانش قرار میگیرد. به پیشنهاد او ، دست به شیطنتهایی زده و تلاش میکند تا موانع را از سر راه خود بردارد اما متعاقب آنها باعث پیش امدهایی میشود که نه تنها  برایش خوشایند نیستند بلکه اسبابی هم برای عذاب وجدان او شده اند. مسولیت به باد رفتن آرزوی چند ساله پدر و مادرش را به گردن میگیرد و از این که به دست خود جان عشقش را هم به خطر انداخته است پشیمان می‌شود .در انتهای کتاب ستاره با مشاوره های عمه اش  که بیشتر به بیان خاطرات نوجوانی خودش می پردازد ، با این احساسات بد خود کنار امده و سعی میکند خودش را ببخشد.
در جایی از کتاب میخوانیم : 
خوشحال بودم از اینکه در اینجا ( پایگاه) هستم.بعضی ها اصلأ نمی قهمیدند که دخترها بهتر از زنها کار بلدند . فکر میکردند بچه ایم و چیزی حالیمان نیست.اما خانم فهیمی اینطور نبود ‌ بیشتر کارها را به دخترها می سپرد. 
در این چند سطر نیاز یک نوجوان ، به تایید و تشویق و احساس پذیرفته شدن به خوبی نشان داده شده است.

همچنین ستاره به اقتضای سن خود به دنبال یک گوشی شنوا برای حرفهایش است ، اما ناآگاهی و گرفتاریهای خانواده او را دچار سرخوردگی میکند. در این رابطه در سطرهایی از کتاب میخوانیم:
عمه فکر میکرد ، مامان از آن مانانهایی است که هر روز راه بیفتد بیاید مدرسه  ، برای مامان چه فرقی میکرد سارا مبصر باشد یا نباشد.....

در این کتاب ، اشاره ای نیز به الگویابی یک دختر در دوران نوجوانیش شده است ‌ در این رابطه میخوانیم : 
عمه نکاه کرد به من و گفت: تو چه خبر ؟ ..... حرف ؟! ، دلم میخواست گوش بدهم. نگاه کنم به کارهای عمه. عمه مثل خانم فهیمی بود. نه که مثل او ، عمه مثل او شیک بود و تهرانی . بچه ها را دوست داشت.

در این کتاب ، ستاره همچنین به خاطر احساس دوست داشته شدن یا طرد شدن از طرف دیگران مدام با خودش کلنجار می‌رود. او در جایی از کتاب با خودش می‌گوید:
همیشه با خودم فکر میکردم سمانه که برود ، من میشوم دختر بزرگ خانه. مامان مثل سمانه با من صمیمی میشود و با هم پچ پچ میکنیم. بابا هم با من بهتر میشود. سارا به من احترام می‌گذاشت و روژهای خوب و شیرین من از راه میرسید.

و در پایان اینکه کتاب شبهای بی ستاره اگرچه در ظاهر برای رده سنی نوجوان است. اما برای بزرگسالان نیز راهبردی و خواندنی است. این کتاب به زیبایی و ظرافت تاثیرات خلقی و رفتاری دوران بلوغ را در نمونه ای از یک دختر نوجوان به سطر میکشد و با تنیده کردن آنها با وقایع جنگ ، به آنها قالبی نوستالژی داده و از این طریق آنها را در ذهن خواننده ماندنی تر میکند.
      

1

        معرفی کتاب جامانده از پسر

جامانده از پسر رمانی است ۳۳۶  صفحه ای به قلم خانم مرضیه نفری که در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
این کتاب داستان زندگی مردی است به نام سالار که سال‌ها قبل به دلایلی از کانون خانواده اش  که در ورامین است طرد شده و حال در هنگامه چهل سالگی و پس از تحمل چندین سال حبس میکوشد تا دوباره زندگیش را سر و سامان بخشیده و دختر و پسر نوجوانش را زیر بال و پرش بگیرد. اما همسرش ، آذر که خیالاتی برای زندگی با یک فرد دیگر دارد باز هم به او راه نمی دهد. او را تهدید به کشته شدن میکند. سالار برای رهایی از ابن سرخوردگی و بیشتر هم به طمع پول ، به پیشنهاد یکی از دوستانش وارد دسته اراذل و اوباشی میشود که بی خبر از چند و چون فعالیتهای آنها ، سر از قیام پانزدهم خرداد ورامین در می آورد. از آن پس زندگی سالار و پسرش سهراب به هم تنیدگی پیدا کرده و داسنان وارد فاز پرتلاطمی میشود که به زندگی سالار جهت جدیدی میدهد.

داستان جامانده از پسر دارای یک جنبه تاریخی است که در آن به قیام خونین پانزده خرداد ۱۳۴۲ اشاره شده است. نویسنده در اثنای داستان زندگی سالار ، به رشادتهای مردم ورامین و شخصیت انقلابی امام خمینی پرداخته و می نویسد:
[مردم ورامین]چقدر نترس بودند . دلش میخواست بیشتر بداند از خمینی . از شیخی که اینها را اینطور دور هم جمع کرده بود و دل و جرأت داده بود که بریزند بیرون.

در چارچوب اجتماعی داسنان نیز ، نویسنده به خوبی به پیامدهای غفلت از زندگی پرداخته و از زبان سالار میگوید: 
..به خودش گفت: تو هم چهل سالت شده است.چهل سال خودش یک عمر است!! بدبخت بیچاره ، عبرت بگیر
در ابن مورد همچنین از زبان آذر می‌گوید: فکر میکرد بدبختی مال ژنهایی که توی سر دابند و کنج مطبخ. حالا افسانه ای را می دید که بدبختی دامنش را گرفته بود در حالیکه جوان بود و زیبا ، با کت و دامنی که پوشیدنش برای آذر حسرت شده بود.
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

الی...

0

عطر عطش: آثار منتخب سومین جایزه ادبی داستان لوح

0

درگاه این خانه بوسیدنی است

3