بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

گلناز پارسی‌کیا

@Golnaz

40 دنبال شده

32 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            🖊"زندگی در پیش رو" ما را با محمد، با نام مستعار "مومو"  آشنا می‌کند، کودکی مسلمان اهل الجزایر که در یک محله شهری فرسوده زندگی می‌کند که تعداد بالایی از مهاجران در آن وجود دارند: مسلمانان آفریقای شمالی، آفریقایی‌های سیاه پوست از هر ملیت، اروپایی های شرقی و یهودی ها و ... آنها یکدیگر را می شناسند و به هم احترام می گذارند و زندگی روزمره خود را مانند هرکسی سپری می‌کنند. مومو با مادام رزا، یک فاحشه بازنشسته یهودی-لهستانی که در جنگ جهانی دوم توسط آلمانی ها در اردوگاه کار اجباری زندانی بود، زندگی می کند. رزا خانم به مدت طولانی از پسران روسپی‌های دیگر مراقبت می‌کند که به دلیل شغل‌شان نمی‌توانند به درستی از فرزندان خود مراقبت کنند و مومو نیز ازاین دسته بچه هاست که اولین بار رزا خانم در سه سالگی مومو را ملاقات کرد و ...

🖊" زندگی در پیش رو"  چندین موضوع را به طور هم زمان بررسی می‌کند که مهمترین آنها علاقه و محبت بین پسر جوان، مومو و مراقب پیرش رزا خانم است، که دوتا از به یاد ماندنی ترین شخصیتهایی  هستند که در یک اثر میتوان خلق کرد، شرایط بد این دو را در کنار هم قرار میدهد اما تصمیم می‌گیرند در کنار هم در مقابل سختی ها استقامت کنند تا به بقای هم کمک کنند. 

🖊در این رمان، گاری دیدگاهی دقیق از یک کودک در مورد غم و اندوه، پیری و بی‌عدالتی اجتماعی ارائه می‌دهد. 
و با وجود تمام تلاش‌های مومو برای فلسفی نشان دادن قضایا، خواننده همچنان خشم و درد پسر جوان را احساس می‌کند که می‌تواند نابرابری را تشخیص دهد، اما نمی‌تواند بفهمد که چگونه یا چرا وجود دارند.

🖊مومو به طرز جذابی هنجارهای اجتماعی را دوباره ارزیابی می کند او زشت ها را زیبا، نامطلوب ها را دوست داشتنی، و خلاف را توجیه پذیر می بیند... 

🖊در این رمان رومن گری یک کلمه اضافه ندارد  و تعداد زیادی از افکار و مشاهدات را در تعداد نسبتاً کمی از صفحات جمع می کند. طرح داستان، هر چند در پایان کمی ترسناک است ولی کاملاً منطقی و بها جاست. شخصیت‌ها باورپذیر هستند و دیالوگ‌ها متناسب با آن‌ها و محیط است.

🖊" زندگی در پیش رو" یک رنگ سیاسی نیز دارد ، زیرا این کتاب برخی از موضوعات  چالش برانگیز در مورد قوانین و رفتار با مهاجران و سالمندان، و اتانازی و...  ارائه می‌کند. اما بالاتر از همه داستان تلاش می کند به سوالی که به طور مداوم توسط مومو جوان پرسیده میشود پاسخ دهد: "آیا کسی می تواند بدون عشق زندگی کند؟"

✅این رمان جایزه ادبی برتر فرانسه؛ جایزه گنکور را برای گاری به ارمغان آورد و با اقتباس از آن  فیلمی با بازی سیمون سینیوره در سال 1977 با نام خانم رزا ساخته شده است. 

مرداد ۱۴٠۲
          
            طی دورانی که "در باب حکمت زندگی" را مطالعه می‌کردم، بارها از قرابت فکری خود با نویسنده در جزئیات گوناگون، متعجب و هیجان‌زده شدم. شاید بتوانم بگویم بیش از ۸۰  درصد مطالب کتاب را عمیقا دوست داشتم و از آن لذت بردم. در بعضی موارد که با سخنان نویسنده مخالف بودم نیز این اختلاف نظر در واقع به اختلاف مبانی فکری باز می‌گشت.

از سویی یک جبرگرایی افراطی بر تفکرات شوپنهاور سایه انداخته که در جای جای مختلف کتاب دیده می‌شود و گاهی به حد آزاردهنده‌ای می‌رسد. از سوی دیگر بی‌اعتقادی او به هر امر غیر مادی و حقایقی که باطن عالم و زندگی انسان را تشکیل می‌دهند، باعث شده تا در مواجهه با پست و بی‌ارزش بودن دنیای مادی (که در حد خود درست و قابل درک است) به یک پوچ‌گرایی ابتدایی برسد و حکمت زندگی را صرفا در جست‌وجوی "سعادت" بداند. سعادتی که او تعریف می‌کند، به نوعی همان مفهومی است که امروزه غربی‌ها از آن به happiness یا شادی و رضایتمندی از زندگی تعبیر می‌کنند که خلاصه می‌شود در نگاهی مادی‌نگر به زندگی و انتظار آرامش و خوشحالیِ سطحی از آن، به دور از رنج‌ها و مشکلات مختلف.

اما فارغ از ضدیت فکری خود با نویسنده در مبانی بنیادین، مطالعه‌ی این کتاب در بیشتر قسمت‌ها برایم لذت‌بخش بود. همانطور که گفتم، نشانه‌های این مبانی فکری فقط در اندک بخش‌هایی از کتاب ظاهر شده و عمده‌ی مطالب به گونه‌ای بودند که حتی می‌توانم بگویم در سطحی عمیق با آن احساس هم‌ذات‌پنداری می‌کردم.