بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

علیه نوروزی

@Eliyenorouzi

17 دنبال شده

7 دنبال کننده

                      
                    

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

فعالیت‌ها

            این کتاب را درحالی خواندم که در آن چاردیواری آشنا، موسوم به «خانه»، نیستیم بلکه کیلومترها هم از آن دوریم. درحالی خواندم که وسط دید و بازدید و جمع‌های پرتعدادتر از خانواده همیشگی خودمان، دنبال گوشه‌ای و کنجی می‌گشتم تا بتوانم آن را با تمرکز و در حریمی ورق بزنم و دست آخر نیمه شب، پناهنده ماشین خاموش‌مان شدم و دور از «خانه»، اتاقک ماشین حالا اتاق شخصی من بود. و این‌ها، تجربه من از لمس  ساحتی به نام خانه را، که با خواندن این کتاب همراه بود، متمایز می‌کرد. 
برای من، که همیشه و هرجا با دیدن خانه‌ها و تماشای جزئیاتشان و تصور قصه آدم‌های هر خانه جیغ‌های بی پایان کشیده‌ام، این کتاب مقدمه‌ای برای رسیدن به اصل جنس بود! ؛) 
دسته‌بندی‌های ارائه شده از بخش‌های مختلف هر خانه و کارکرد آن‌ها در برساخت معنای جدیدی از بودن و فهم جهان، دستاویز بیشتری برای خیال‌پردازی‌های بی‌پایانم درباره اجزای هر خانه می‌داد و این را دوست داشتم. 
این کتاب، بی که صاحب اثرش بخواهد، همدلی دل‌گرم ‌کننده‌ای بود با لحظات جیغ و فریادهایم هنگام دیدن هر خانه از فرط اشتیاق توأم با ناتوانی ام از درک قصه‌ها و غصه‌های ساکنانش... 
این کتاب خانه را فهمیده و در  راستای کمک به فهم جدیدی از اهمیت اجزای آن در زیست روزمره گام مهمی برداشته. 
من که کامم شیرین شد :)
          
            
💚: "وقتی دلی" داستان مصعب بن عمیر، آقازاده‌ای در زمان صدراسلام است. مصعب از طرفی نازپرورده و نورچشمی مادر و پدر و از طرف دیگر به خاطر چهره و سیمای زیبایش زبانزد تمام مکیان بوده است. اما مهم تر از همه فطرت پاک او بوده که از همان روزهای اول دعوت پیامبر(ص)، جذب سخنان ایشان می شود و به تمام موقعیت و ثروت خانوادگیش پشت می کند. او با پیامبر‌(ص) همراه می شود تا در زمره نخستین کسانی قرار گیرد که مسلمان شدند. "وقتی دلی" داستان زندگی مصعب از نوجوانی تا جوانی، اسلام آوردن و در نهایت شهادت اوست.

💚: وقتی دلی را دوست داشتم چون داستان جذابی داشت، نویسنده خوب توانسته بود با ایجاد تعلیق خواننده را به دنبال اتفاقات و ماجراهای زندگی مصعب بکشاند. نثر روان داستان علت دیگری بود که کتاب سریع پیش می‌رفت و راحت خوانده می‌شد. ماجراهای واقعی صحابه پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان که با کمی تخیل نویسنده درآمیخته شده بود، خواننده را به زمان صدراسلام می‌برد و او را با مصعب همراه می‌کرد.
این کتاب به عنوان داستانی تاریخی مذهبی، شامل بخش خوبی از اتفاقات صدراسلام است برای مثال هجرت مسلمانان به حبشه، البته نه به عنوان مرجع تاریخی ولی می تواند در اندازه خود آموزنده هم باشد.

اما بخشی که در طول کتاب به چشم من آمد و به نظرم جای کار داشت برخی اتفاقات حاشیه‌ای و فرعی داستان بودند که خیلی سریع از آن‌ها عبور می‌شد و بین داستان مثل گزارش خبری بودند. به نظرم این قسمت‌ها باید بهتر پرداخته می‌شدند.