جزئیات پست
1402/1/8 - 23:59
/ خواندن 2 دقیقه

﷽
حدود ده دوازده سالِ پیش، همان موقع که تازه پا به دنیای مجازی گذاشته بودم با انجمنی آشنا شدم که میتوانم بگویم مسیر زندگی مجازیام را تغییر داد، حالا نه اینکه انجمن جای خاص و مهمی باشد، صرفا یک انجمن سرگرمی تفریحی بود و اکثر کاربران برای دانلود فیلمهای کرهای عضوش میشدند اما اهمیتش برای من آشنا شدن با آدمهایی بود که حضورشان فرصتی مهیا کرد برای یاد گرفتن و خودشان گزینه مناسب و قابلاعتمادی بودند برای رفاقت و همزیستیِ مجازی؛
رفاقتهایی رقم خورد که تا به امروز ادامه دارد.
آنجا بود که یاد گرفتم اینکه اگر دنیای مجازی بستر تقریبا رایگانی در اختیارم گذاشته تا به دنیای پیرامونم سرک بکشم به این معنی نیست که مُجازم وقتم را در آن تلف کنم یا بیگدار به آب بزنم.
اینکه اگر میخواهم در این فضا وقتم به بطالت نگذرد، باید حضوری اثرگذار داشته باشم.
و کمکم با همین تفکرات بود که شروع به فعالیت و نوشتن کردم.
بعد که انجمنها جای خودشان را به وایبر و واتساپ و تلگرام و غیره دادند دیگر جایی را پیدا نکردم که مثل انجمن خودم را متعلق به آنجا بدانم.
و در عین حال که همه جا بودم و فعالیت میکردم هیچوقت خودم را متعلق به جایی نمیدانستم و در واقع یک وصله ناجوری بودم که صرفا بهخاطر اینکه نمیشود یکچیزهایی را از زندگی حذف کرد در آن حضور داشتم.
اینکه مثل بیشترِ مردم دنبال روزمرگیهای دوزاری نبودم و هیچوقت سبک زندگیِ آدمهای بهظاهر مهم (!) در حیطه علاقه و توجهم نیست و معتقدم این فضا ظرفیتش خیلی بیشتر از این است که صرف چیزهای آبکی و الکی شود، یعنی یک وصله واقعا ناجورم که البته هیچ اعتراضی به این موضوع ندارد و هرگز نخواسته خودش را با هر چیزی وفق دهد.
اما وقتی اتفاقی با بهخوان آشنا شدم بلافاصه یاد انجمن افتادم و حس کردم بلاخره جایی را یافتهام که متعلق به آنجا هستم.
جایی که یک عده آدمحسابی دور هم جمع شدهاند و دغدغههایشان فراتر از چیزیست که مثلا در اینستاگرام و گرامهای دیگر جریان دارد.
جایی که میتوانم روی طرز فکر و سطح شعورِ آدمهایش به واسطه ارتباطشان با کتابها حساب ویژه باز کنم و با خیال راحت از دغدغههایم بنویسم و در مورد کتابهای مورد علاقهام با عدهای معاشرت کنم و لذت ببرم.
بهخوان برای من همان جای گمشده است که سالها دنبالش بودهام و آرزوی عجیبی نیست اگر بخواهم یک روز همه کاربران ایرانی نیازِ عضویت در بهخوان را به واسطه رفاقتشان با کتابها حس کنند و هر ایرانی یک صفحه شخصی و رسمی در بهخوان داشته باشد.
68 نفر پسندیدند.
21 نفر نظر دادند.نظرات کاربران
1402/1/9 - 00:12
بلاگر شدنتون مبارک
1402/1/9 - 00:18
ما از این شانسا نداریم
1402/1/9 - 01:03
سلام . مطلب ساده اما مهم شما را کاملا درک میکنم . چون برای منم هم شبیه همین اتفاق رویداد و منی که متعلق به جماعت اینستاگرد نبود خیلی زود از خیلی کانال ها و پیج ها کناره میگرفتم . اما اینجا شبیه همان محیطی است که دنبالش بودم .
1402/1/9 - 01:33
مطلبی که نوشتید حقیقتا «حرفِ دل» بود. در دنیایی که امروز در آن بسر می بریم ابتذال در همه چیز نفوذ کرده. تا جایی که شاید هیچوقت نتوانیم به منظره ای خالی از ابتذال در هر حیطه ای دست پیدا کنیم ... از صمیم قلب امیدوارم بهخوان همیشه سبز و سالم باقی بماند.
1402/1/9 - 02:04
درود! به قول معروف: «جانا سخن از جانب ما می گویی!» این مطلب جالب در واقع حرف دل مایی است که به بهخوان وارد شده ایم. بابت این پست از شما سپاس گزارم. من به طور اتفاقی و در حالی که در جستجوی برنامه ای در بازار بودم، بهخوان را دیدم و نظرات را خواندم و برنامه را نصب کردم و خیلی زود دلم برایش رفت...! برای من لذت کتاب خواندن با کمتر چیزی قابل مقایسه است و از بهخوان برای این فضای عالی کتابی سپاس گزارم. مانا، خوانا و نویسا باشید.
1402/1/9 - 02:36
شوخی کردم انشاالله با حمایت دوستان
1402/1/9 - 04:32
|کاربر تراز|
1402/1/9 - 13:39
ممنون از بهخوان برای ایجاد این فضا
1402/1/10 - 01:28
و چقدر ارامش و حس مثبت این فضا رو جای دیگه نمی بینیم:)
1402/1/12 - 20:12
واقعا اینجا جز جاهایی که از وقت گذاشتن توش عذاب وجدان نمیگیرم و لذت میبرم 😍
1402/1/13 - 05:31
🌿💙
پاسخ به