بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

فاوست: تراژدی، بخش دوم

فاوست: تراژدی، بخش دوم

فاوست: تراژدی، بخش دوم

4.0
1 نفر |
1 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

5

کتاب فاوست: تراژدی، بخش دوم، نویسنده یوهان ولفگانگ فون گوته.

لیست‌های مرتبط به فاوست: تراژدی، بخش دوم

رنج های ورتر جوانسال های شاگردی ویلهلم مایسترفاوست (تراژدی، بخش اول)

سیر خوانش آثار توماس مان

17 کتاب

۱- مان نویسنده سختی است، پس اگر هنوز رمان خوانی حرفه‌ای نیستند فعلا دست نگهدارید! ۲- اندیشه او بسیار مدرن است و اگر از جریانات اندیشه‌ای قرن بیستمی -بالاخص روانکاوی فرویدی- اولیاتی نمی‌دانید، سر درآوردن از داستان‌هایش دشوار است. ۳- گاهی مان از زولا و پیروانش هم ناتورالیست‌تر میشود. برای همین اگر توصیفات زیاد حوصله‌تان را سر میبرد فعلا سمتش نروید. ۴- قبل از مان حتما باید حداقل چند اثر از گوته بخوانید. ۵- ابتدا آثار داستانی لیست شده، ولی میتوانید بین آثار داستانی و غیر داستانی در رفت و آمد باشید ( یعنی در سیر خواندن آثار، لزوما آثار داستانی اولویت ندارند گرچه بهتر پیش رفتن با ترتیب لیست است.) ۶- در پایان آثاری که در شرح و تفسیر او به فارسی ترجمه شده آورده میشود. ۷- بعضی از آثار مان که در بهخوان ثبت شده؛ یا به خاطر اعتماد نداشتن به ترجمه در لیست ذکر نشد ( مثل یوسف و برادرانش ) و یا به دلیل ناموجود بودن در بازار نشر به آنها دسترسی پیدا نکردم و برای همین از محتوایشان اطلاعی ندارم. اگر ترجمه جدیدی منتشر شد و یا کتاب جدید پیدا کردم حتما اضافه خواهم کرد.

یادداشت‌های مرتبط به فاوست: تراژدی، بخش دوم

            مطب دکتر فاوست
گوته دو نمایشنامه با نام فاوست می‌نویسد که دنباله هم‌اند. یکی را وقتی شصت ساله بوده و دومی را بیست و پنج-شش سال بعد. اولین نمایش‌نامه داستان دانشمندی است که می‌خواهد بیشتر بداند و تلاشش راه به جایی نمی‌برد روحش را به مفیستوفلس (شیطان) می‌فروشد تا آنچه نمی‌داند، بداند و آنچه نمی‌تواند، بتواند. داستان با مارگریت کامل می‌شود که قربانی نقشه‌های مفیتوفلس می‌شود و زندگیش به دست فاوست تباه می‌شود، اما عشق رستگارش می‌کند.
دومین نمایشنامه کمی پیچیده تر است. مجموعه چند داستان است، اما در همه آنها با فاوست و مفیتوفلس سر‌و‌کار داریم که حالا حکم مباشر فاوست را دارد. فاوست دنیایی را ویران می‌کند که دنیایی نو بسازد؛ پول کاغذی، پیروی در جنگ، زندگی زیر دریا. او امیدوار است که روزی انبوه مردم را آزاد، در سرزمینی آزاد ببیند. وقتی می‌میرد، خودش را خوشبخت می‌داند چون امیدوار است روزی برسد که مردم آزاد باشند.

به قلم آیدین نظاری ، هفته‌نامه‌ی همشهری جوان، شماره‌ی 4، 26 دی 1383.