بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

رزیتا خاتون (طنز) و متن دفاعیه دادگاه مطبوعات

رزیتا خاتون (طنز) و متن دفاعیه دادگاه مطبوعات

رزیتا خاتون (طنز) و متن دفاعیه دادگاه مطبوعات

3.6
27 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

54

خواهم خواند

8

کتاب رزیتا خاتون (طنز) و متن دفاعیه دادگاه مطبوعات، نویسنده سیدمهدی شجاعی.

یادداشت‌های مرتبط به رزیتا خاتون (طنز) و متن دفاعیه دادگاه مطبوعات

            اصل جریان این کتاب مجموعه‌ی مقالاتی نوشته‌ی یه شخصیت ساختگیِ رزیتا خاتون نام، که فمنیسته، و با «بلاهت» و «سفاهت» تمام همه‌ی تلاشش رو می‌کنه برای احقاق حقوق از دست رفته‌ی زنان (مثلاً تلاش می‌کنه که همه‌ی زن‌ها از شوهرهاشون طلاق بگیرن، همه‌ی زن‌ها برن تو معدن کار کنن، دیگه هیچ‌کس حجاب نداشته باشه، و از این دست مطالبات معمول زنانه)، و یه تعدادی زن دیگه که توی نشریه‌ی همین خانوم رزیتا خاتون کار می‌کنن و اونا عاقل‌ترن و همه‌ش می‌گن ما با رزیتا خاتون نیستیم و این همه‌ش عقاید پوچ خودشو که فقط خودش بهشون اعتقاد داره به عنوان عقیده‌ی همه‌ی زن‌ها جار می‌زنه. نکته‌ی جالب توجه اینه که تمام این‌ها رو آقای سیدمهدی شجاعیِ مرد گذاشته توی دهن تک‌تک این زن‌ها. نمی‌دونم چرا این‌قدر احساس مسئولیت می‌کنه که در مورد یه جنبش زنانه، و در مورد اصولاً زنانگی داد سخن بده، و تازه از زبون چند تا زن. * گریه به یاد اتاقی از آن خود.
مطالب کتاب بیست و سه چهار سال پیش توی مجله‌ی نیستان چاپ شده‌ن، اما برام جالبه که ضدفمنیست‌ها چطور از اون موقع تا حالا یه ذره هم تغییر نکرده‌ن: به حرف زن‌ها/فمنیست‌ها گوش نمی‌دن، همین طوری از خودشون فمنیسم رو تعریف می‌کنن و بعد اون نسخه‌ی ساختگی ذهن خودشون رو به سخره می‌گیرن. همون فمنیسم آشنای توی ذهن مردها، که ترجمه‌ش می‌شه زن‌سالاری، توش زن‌ها مرکز عالمن و باید مردها رو زنده زنده پوست کند و ازدواج حرامه و بچه‌دار شدن رو که دیگه اصن حرفشو نزن. خب، نمی‌دونم، لابد خیلی احساس توانایی و باهوش بودن هم می‌کنن که این مکتب خیالی رو نقد می‌کنن.

حالا توجه‌تون رو جلب می‌کنم به یه سری فکر و یادداشت و نقل‌قول قاتی پاتی:

«رزیتا خاتون: بله، طرح من تاسیس وزارت زنان بود. وزارتخانه‌ای که از وزیر تا مستخدم و راننده‌ی آن همه زن باشند.
*با چه شرح وظایفی؟
رزیتا خاتون: در چنین وزارتخانه‌ای طبعاً اختلافات زیادی بروز می‌کند. کار این وزارتخانه می‌تواند این باشد که به اختلافات درون وزارتخانه‌ای رسیدگی کند و آن‌ها را حل و فصل نماید. به این ترتیب بخش وسیعی از زنان می‌توانند سر کار باشند.»
اصلاً باورم نمی‌شه که نویسنده این‌قدر به نکته نزدیک شده ولی نگرفتدش. بعد از خوندن اینجای کتاب احساس می‌کنم که واقعاً یه وزارتخونه، یا به هر حال یه سازمان دولتی زنان می‌تونه ایده‌ی خوبی باشه، یه چیزی مثل معاونت زنان و خانواده‌ی الان، با این تفاوت که این سازمان واقعاً به نفع زن‌ها کار می‌کنه. و کار واقعی، مثلاً در زمینه‌ی تصحیح قانون‌های زن‌ستیز، حجاب، پیشگیری از بارداری، سقط جنین امن، مبارزه با ختنه‌ی زنان، مبارزه با آزار جنسی و حمایت از بازمانده‌ها، مبارزه با کودک همسری و ازدواج اجباری و تا فردا صبح قس علی هذا. بعد این آقا نه گذاشته نه برداشته و از این ایده‌ی زیبای وزارتخونه‌ی زنان استفاده کرده عدل برای دوباره به کار بردن کلیشه‌ی «زن‌ها همه‌ش گیس هم‌دیگه رو می‌کشن». جمع کنید بابا.


یکی از چیزایی که برام جالب بود این بود که این خانومِ رزیتا خاتون پیشنهاد طرحی رو داده به اسم ازدواج تعاونی برای کسایی که پول ندارن ازدواج کنن. این طوری که به جای یه مرد چند تا مرد توی ازدواج هست (نوشته یه مرد از عهده‌ی مخارج برنمی‌آد برای همین می‌شه چند تا جوون پول بذارن رو هم و ازدواج تعاونی کنن. فکر کنم منظورش از چند تا جوون به طور خاص چند تا *مرد* جوونه. وتف). و نمی‌دونم چطور این به عنوان فساد و فحشا دیده می‌شه وقتی چندزنیِ مردها نه تنها شرعی و قانونیه، بلکه می‌بینیم که گاهی تبلیغ هم می‌شه، و همه باهاش اوکین.

از بیانیه‌ی آقای شجاعی در مورد این مقالات: «زن‌های غرب‌زده‌ی سلطنت‌طلب»، «استهزا و تخطئه و تمسخر تفکری که می‌خواهد زن را به فساد بکشاند، می‌خواهد ارزش‌های ذاتی زن را از او بستاند»، «زن را به جای مرد بنشاند»، «من معتقدم که در مسیر تکامل زن، انحراف از مسیر زن بودن و ورود به جاده‌ی مردان نیست»، «ظلم و تعدی به برخی از زنان کشور بهانه شود برای از هم پاشیدن بنیان خانواده» (تکرار می‌کنم، *برخی از زنان).
          
            در مهر ماه سال 1374 چاپ ماهنامه‌ای کلید خورد به نام «نیستان» که ماهنامه‌ای فرهنگی – هنری بود. صاحب امتیاز و مدیر مسئول این ماهنامه «سید مهدی شجاعی» بودند و به خاطر شکایتی که از مجموعه طنز «رزیتا خاتون» در این ماهنامه شد، تصمیم گرفتند تا انتشار این ماهنامه را متوقف کنند. سرانجام در اردیبهشت سال 1377 ماهنامه تعطیل شد.
کتاب «رزیتا خاتون» جمع‌آوری مجموعه طنزی از ماهنامه نیستان به همین نام است. مجموعه‌ای که شخصیت آن از زبان سید مهدی شجاعی اینگونه معرفی می‌شود:
«رزیتا خاتون گاهی در جایگاه یک زن فمینیست تمام عیاری که اتفاقاً منزلت اجتماعی هم پیدا کرده بود، می‌نشست. گاهی در مقام یک منادی توسعه تمام عیار به هر قیمت و گاهی...».
ایشان در رابطه با بخش رزیتا خاتون در مصاحبه با روزنامه «سلام» اینگونه بیان می‌کند:
«رزیتا خاتون را خودم می‌نوشتم و علت و انگیزه افتتاح این ستون در مجله هم نقد و بررسی گرایشات فمینیستی در قالب طنز بود. چه گرایشات برخاسته از تفکر اگزیستانسیالیسم و چه مارکسیسم و چه لیبرالیسم.
هر کدام از مشرب‌ها و مکتب‌ها و گرایشات در جای خودش قابل بحث و بررسی است. آنچه به نظر من خطرناک می‌آمد و می‌آید و تلاش می‌کردم که در قالب طنز رزیتا خاتون هشدارش را بدهم بحث التقاط آن با مکتب اسلام بود یا به عبارتی اسلام مالی کردن آن گرایشات غیر دینی».
سید مهدی شجاعی در دفاعیه خود در دادگاه مطبوعات، در مورد رزیتا خاتون و مطالب آن می‌گوید: «رزیتا خاتون یک مطلب نیست. یک سلسله مطالب است و در قالب طنز که به استهزاء و تخطئه و تمسخر تفکری می‌پردازد که می‌خواهد زن را به فساد بکشاند. می‌خواهد زن را به تبع بینش و تفکر غربی، به جای مرد بنشاند.
من معتقدم در وجود و ذات زن ارزشهایی نهفته است که مردان به کلی از آن‌ها بی‌بهره‌اند و معتقدم که مسیر تکامل زن، انحراف از مسیر زن بودن و ورود به جایگاه مردان نیست. کمال زن به این نیست که پشت تریلی و تراکتور بنشیند، همزمان چند همسر انتخاب کند، به شوهرش نفقه بدهد، تکفل و سرپرستی همسرش را به عهده بگیرد و بالاخره تلاش کند که پا جا پای مردان بگذارد. این برای زن کمال نیست. اگر چه بسیاری از مجلات فمینیستی اینجا و دنیا و برخی از مسئولین ما از جهالت یا غربزدگی به دنبال این معنا باشند. مسیر تکامل زن، مسیری است که خداوند متعال برای زن ترسیم کرده است و در اوج قله دست نیافتنی آن، حضرت زهرا سلام الله علیها را نشانده است.»
آقای شجاعی در مورد زبان و ماهیت و جنس طنز نیز مواردی را گفته‌اند که من به علت طولانی شدن این نوشتار از بیان آن خودداری می‌کنم. می‌توانید این موارد را در صفحه 92 کتاب بخوانید.

اما بپردازیم به خود کتاب:
مطالب این کتاب را می‌توان به سه بخش تقسیم کرد.
1.	رزیتا خاتون:‌ که شامل طنزهای ماهنامه نیستان است. طنزهایی که به مسائل فرهنگی و اجتماعی ایران اشاره دارد و مطالب بسیار جالبی را بیان می‌کند.
به عنوان مثال در مورد مسئله حجاب و رفتار برخی از زنان می‌گوید:
«ممنونم، متشکرم، سپاسگذارم.
از شما که بیشترین رای را به من داده‌اید. از شما که پیش از این، فیلم کلاه‌قرمزی را پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما کردید. از شما ملت خوب! از شما زنان با فرهنگ؛ زنان علاقه‌مند به اسب و دوچرخه و موتورسیکلت. از شما عروسکان زیبا و دست‌آموز. از شما دخترکانی که با بیرون گذاشتن پس و پیش موهای قشنگتان، مدام در حال مشت زدن به دهان ارتجاع هستید.
از شما که چادر را مزاحم می‌دانید. از شما که مانتو را کوتاه می‌پسندید و دکمه‌های آن را مانع رشد و تعالی زنان می‌شمارید. از شما که شلوار لی و جین را پرچم مبارزه با خرافات تلقی می‌کنید و آن را هوا می‌سازید.»
یا در مورد آزادی مطبوعات می‌گوید:
«مطبوعات کاملاً آزادند که هر چه ما می‌گوییم چاپ و منتشر نمایند، واقعاً‌ هیچ محدودیتی در کار نیست. حتی می‌توانند به طور نامحدود از ما تعریف و تمجید کنند، هیچ منع قانونی وجود ندارد.»
در مورد اوقات فراغت می‌خوانیم:
«طرح من این است که یک دانشگاه درست کنیم، اسمش را بگذاریم: «دانشگاه آزاد».
جوانترها را بگذاریم درس بخوانند. بزرگترها را هم بگذاریم درس بدهند. هم هر دو نسل را سر کار گذاشته‌ایم، هم اوقات فراغتشان را پر کرده‌ایم. در این پروژه، می‌توانیم از جوانترها بیشتر پول بگیریم و به بزرگترها یعنی اساتید، کمتر پول بدهیم. با این ما‌به‌التفاوت هم صفا می‌کنیم.»
در مورد فقرزدایی هم اینگونه می‌خوانیم:
«- یعنی فقرزدایی هیچ راه دیگری ندارد؟
رزیتا خاتون: چرا دارد. راه ساده‌ترش این است که همه چیز را گران کنیم برای رفاه حال شهروندان.
-	خوب بعد؟
رزیتا خاتون: معلوم است. آن‌ها که دارند، می‌خرند. آن‌ها که ندارند، می‌میرند. فقر و فقیر و فقرا همه با هم از بین می‌روند. از این ساده‌تر؟!
اصولاً ما باید به یک عده حسابی برسیم، حساب یک عده دیگر را هم برسیم.»
و بسیاری موارد دیگر که خواندنی هستند.
2.	دفاعیه در دادگاه مطبوعات: این دفاعیه از سوی سید مهدی شجاعی در دادگاهی که به خاطر شکایت از مطلبی با عنوان «ازدواج به شکل تعاونی» از سلسله مباحث «رزیتا خاتون» شده بود،‌ ایراد شد. «علی رازینی» رئیس دادگستری وقت تهران این مطلب را خلاف عفت عمومی تشخیص داد و به عنوان مدعی‌العموم از نویسنده و نیستان شکایت کرد. و آن شکایت منجر به دادگاهی شد که دفاعیه آن در این کتاب آمده است.
3.	مصاحبه و گفتگوی آقای شجاعی با مطبوعات: که شامل گفتگو با ماهنامه «عاشورا»‌ و روزنامه «سلام» می‌باشد.

امین پازوکی 1392/09/25