دیوانه بازی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
3
خواندهام
73
خواهم خواند
25
نسخههای دیگر
توضیحات
...شما دخترها جوان هستید. دوست داشتنی، به زودی از جنگل درس خواندن ها بیرون می روید و به محوطه ی باز زندگی می رسید. در آن می رقصید، گریه می کنید. در آن همه چیز را می یابید و از دست می دهید، گاهی همزمان. در این زندگی از همه چیز می توان چشم پوشید. چشم پوشیدن فریبنده ترین طریقه ی از دست دادن است. همه چیز مگر یک چیز، آن چه می خواهم به شما بگویم گفته ی مادربزرگم است، چند ساعتی پیش از مرگش این را به من گفت-زنی بود روستایی، تنها زن کمونیست دهکده اش، در تمام عمر بدبختی به سرش باریده بود: بچه ای معلول، یکی دیگر که در اردوگاه کار اجباری مرد، بیماری ها و فلاکت انگار از آسمان می بارید. یک روز- آن موقع دوازده یا سیزده سال داشتم- از او پرسیدم: ماما بزرگ چه چیزی در زندگی از همه مهم تر است؟ جوابش را فراموش نکرده ام: فقط یک چیز در زندگی به حساب می آید، کوچولو، و آن نشاط است، هیچ وقت اجازه نده کسی آن را از تو بگیرد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به دیوانه بازی
نمایش همهلیستهای مرتبط به دیوانه بازی
پستهای مرتبط به دیوانه بازی
یادداشتها