مسخ
در حال خواندن
18
خواندهام
674
خواهم خواند
154
داستان کتاب حاضر، در مورد فروشنده جوانی به نام گرگور سامسا است که یک روز صبح از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که به یک مخلوق نفرت انگیز حشره مانند تبدیل شده است. دلیل مسخ سامسا در طول داستان بازگو نمی شود و خود کافکا نیز هیچ گاه در مورد آن توضیحی نداد. لحن روشن و دقیق و رسمی نویسنده در این کتاب تضادی حیرت انگیز با موضوع کابوس وار داستان دارد. داستان غم انگیز گرگور سامسا حاکی از بیگانگی یا هنجارهاست.گویی او خود می خواهد که تابعیت از محض از اجتماع و مسخ شدن،مسخ شدن را برگزیند. درنتیجه می توان گفت که مسخ شدن گرگوار نوعی فرار از واقعیت حاکم است.