داستان های عامیانه فارسی
30 کتاب
در فرهنگ ایرانی ، یک سری داستان داریم که نسل به نسل و سینه به سینه نقل شدن که حاوی فرهنگ ایرانی و اجدادی ما هستند.
خیلی از این داستان ها اینقد شیرین و جذابند که کمتر کسی پیدا میشه که اگر پای این قصه ها بشینه ، بتونه راحت از خیرشون بگذره و نیمه کاره رها کنه.
خیلی از این قصه ها که اکثرا هم طولانی هستند ، توی ضرب المثل های عامیانه ما هم وارد شدند. مثلا قصه حسین کرد شبستری که از شدت طولانی بودن تبدیل به یه ضرب المثل شده و به کسی که یک مبحثی رو با طول و تفصیل مطرح میکنه میگن " در حال گفتن قصه حسین کرد شبستری یه ".
یا مثلا داستان امیر ارسلان نامدار که اینقد شیرین بوده که میگفتن نباید تا ته خوند چون سردرگمی میاره. و وقتی ریشه یابی کنی متوجه میشی که چون در قدیم زیر کرسی در شبهای طولانی زمستان دور هم جمع میشدن و قصه امیر ارسلان رو میخوندن ، موقع پایانش سردرگم میشدن و از شبهای بعدی نمیدونستن که چیکار کنن.
این قصه ها پر از هیجان و جوانمردی و پهلوانی و توکل به خدا و ائمه و جنگ با دیوها و عفریت ها و جادوگرانه. قصه هایی که شاید اگر صنعت فیلم و سریال درستی داشتیم شاید پا به پای آثار فیکشن خارجی مثل بازی تاج و تخت و ارباب حلقه ها میومد.
این لیست حاوی چند تا از این داستان های زیبای ایرانی یه که پیشنهاد میکنم حتما به سراغشون برید تا متوجه بشید که چه گنجینه عظیمی داریم که کمتر بهشون توجه شده.
1401/10/29
0