شمرون و کناردون: داستانی از زندگی جهادگر آسمانی امیرمحمد اژدری

شمرون و کناردون: داستانی از زندگی جهادگر آسمانی امیرمحمد اژدری

شمرون و کناردون: داستانی از زندگی جهادگر آسمانی امیرمحمد اژدری

4.5
16 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

12345

خوانده‌ام

19

خواهم خواند

24

در حال خواندن

4

کتاب شمرون و کناردون: داستانی از زندگی جهادگر آسمانی امیرمحمد اژدری، نویسنده سارا عرفانی.

پست‌های مرتبط به شمرون و کناردون: داستانی از زندگی جهادگر آسمانی امیرمحمد اژدری

در آستانه ی پنج سالگی انجمن ادبی بانوی فرهنگ

پنج سال پیش، همین روزها بود که برای اولین بار دور هم جمع شدیم و انجمن ادبی بانوی فرهنگ متولد شد. قرار گذاشتیم هر کدام مان هر آنچه از ادبیات و نوشتن و داستان بلد هستیم بگذاریم وسط و به یکدیگر کمک کنیم تا در کنار هم، رشد کنیم.

17 نفر پسندیدند.

5 نفر نظر دادند.
چگونه درباره‌ی یک کتاب یک یادداشت (Review) خوب بنویسیم؟

یادداشت درباره‌ی یک کتاب (Review) می‌تواند با نگاهی نقادانه یا توصیفی به ارزیابی آن کتاب یا موضوعش بپردازد، و دارای مشخصات زیر است:

53 نفر پسندیدند.

7 نفر نظر دادند.

لیست‌های مرتبط به شمرون و کناردون: داستانی از زندگی جهادگر آسمانی امیرمحمد اژدری

یادداشت‌های مرتبط به شمرون و کناردون: داستانی از زندگی جهادگر آسمانی امیرمحمد اژدری

مهدی فیروزان

1400/7/25 - 17:23

عادت شده بود که قهرمان‌های واقعی را جوری توصیف کنیم که انگار از نوزادی قهرمان متولد شده‌اند و از کودکی بازی‌های ویژه‌ای را دوست داشته‌اند. همکلاسی‌هایشان را در تمام سال‌های دبستان و دبیرستان رهبری و مدیریت می‌کرده‌اند. پیش‌نماز مسجد محل همواره مسئولیتی را به ایشان سپرده و آن‌ها نزد مغازه‌ها و کسبه حساب‌های پنهانی برای فقرا داشته‌اند که هفتگی تسویه می‌کرده‌اند و… . در یک کلام پاک زاده شده و پاک زیسته و پاک‌ترین به شهادت رسیده‌اند. در ده بیست سال اخیر نویسندگان قهرمان‌نامه‌ها به خطای اساسی رویکرد مذکور پی بردند و قهرمان خیالی یا واقعی خود را جوری تصویر کردند که انسان است و جایزالخطا. می‌تواند در برهه‌هایی از زمان مانند دیگران باشد و در ۵ تا ۲۰ یا ۳۰ سالگی قدرت رهبری نداشته باشد. قهرمان‌پروران دهه‌ی اخیر از آن سوی بام افتاده‌اند و قهرمانشان ر تا پایان عمر خلاف‌کار و بی‌پروا تصویر کرده‌اند که با یک رویداد یا نصحیت بزرگانی مثل مرحوم نخودگی یا چلویی و دولابی یا آیت الله حداد یا بهجت و بهاءالدینی متحول شده‌اند. کم‌شمارند آثاری واقع‌گرا و صادقانه که قهرمانش برای خواننده غریبه جلوه نکند و آن‌ها را از خود بدانند و چهره و اخلاق و سیر زندگی همکلاسی و پسرعمو و دخترخاله‌ی خود را در آن‌ها ببیند. چند روز پیش کتابی به دستم رسید با عنوان «شمرون کناردون» با داستانی از زندگی امیرمحمد اژدری به قلم سارا عرفانی و مریم السادات علویان. غروب جمعه بود که صفحات اولش را -مانند هر کتاب دیگری- ورق زدم و خواندم. ناگهان خود را در انتهای صفحه‌ی ۱۵۷ یافتم؛ غرق در زندگی طبیعی و عادی امیرمحمد اژدری، قهرمانی که به واقع قهرمان است، مال همین شهر و محل، بچه‌ی تهران که در راه قم برای توزیع روغن و برنج و قند و شکر ترانه‌ی محسن یگانه گوش می‌دهد و اهل سخنرانی و وعظ و نصیحت نیست، عاشق است و شعر ترانه را ترنم می‌کند و بر اثر بی‌توجهی تصادف می‌کند! البته در تصادف اول نمی‌میرد. مقامات کشوری و لشکری را می‌شناسد اما رانت مقدس نمی‌گیرد. اینستاگرام باز است، مرفه و برخوردار است، ادبیاتش پر است از کلمات رایج جوانی. هرجا درد است، با تواضع درمان است، از سیستان و بلوچستان تا حاشیه‌نشینان شهرها. انگار همه‌جا هست. کتاب شمرون کناردون با عکس‌هایی از امیرمحمد اژدری و خانواده و دوستانش تمام می‌شود و مرا بی‌خواب می‌کند. کتاب دو ویژگی دارد که مرا به تحسین وا می‌دارد: در انتخاب کلمات نویسندگان، ستایش و تحسین و قدردانی نمی‌بینی که قهرمان را به خورد تو بدهد. قهرمان نویسندگان آدم خارق العاده‌ای نیست که در عمر کوتاهش ده‌ها کنش و واکنش استثنایی و خارق العاده و سابقه‌ای دست‌نیافتنی داشته باشد بلکه انسانی است مثل همه اما به واسطه‌ی استمرار ده‌ها عمل و عکس العمل انسانی و دست‌یافتنی تصویری خارق العاده از امیرمحمد در ذهن خواننده حک می‌کند. ویژگی دوم، شخصیت امیرمحمد اژدری است که چون خوب و باصفا و رفیق‌باز و محترم و متعادل و عاشق و مشتاق و انسان‌دوست است نادیده دوستش داری.

17 نفر پسندیدند.

اگه نویسنده باشید احتمالاً آدم‌های زیادی بهتون پیشنهاد میدن که زندگی‌نامه‌شون رو بنویسیدـ اکثر آدم‌ها فکر می‌کنن زندگی جذابی دارن و از زندگی‌شون قصه خوبی در میاد. ولی واقعاً زندگی چندتاشون ارزش نوشتن داره. زندگی‌نامه‌نویس‌ها معمولاً زندگی کسانی رو می‌نویسن که نمیشناسن و میرن درباره سوژه تحقیق و پرس و جو و گفت‌وگو می‌کنن. به نظرتون چقدر امکان داره که آدم زندگی کسی رو بنویسه که میشناسه یا میشناخته. مخصوصاً اگه اون شخص از دنیا رفته باشه. #سارا_عرفانی یکی از این آدمهاست که این شانس عجیب رو داشته. نوشتن داستان زندگی کسی که بچه‌تاش بهش می‌گفتن «عمو تپولو» یک جوان بیست و پنج ساله‌ی جهادگر که تو یکی از سفرهاش آسمانی میشه. کتاب حرف اضافه نداره. چیزی از کودکی و گذشته‌ی شهید #امیر_اژدری نمی‌بینیم. هرچه هست خاطرات فعالیت‌های جهادیه. داستان دو بخش داره. یکی زمان حالی که داره اتفاق میفته و دیگری گذشته‌ی پراکنده‌. اتفاقات و دیالو‌گ‌های زمان حال پُلی میشن برای برگشت به گذشته و شرح یک حرکت #جهادی. کتاب به زبان من‌راوی و از زبان خود شهید نوشته شده و به حس خوب کار کمک کرده. ساختارشکنانه است این کار. نثر هم روان، ساده و صمیمیه. راستی سارا در خلق این اثر تنها نبوده. #مریم_علویان هم همراهش بوده. من چون سارا رو میشناسم حدس زدم کجاها رو سارا نوشته، ولی بعیده کسی متوجه بشه چون متن کتاب یک‌دسته. صحنه‌ی پایانی کتاب صحنه قشنگیه. کتاب هم خوب شروع میشه، هم خوب تموم میشه. این کتاب بهانه خوبیه که هم با فعالیت‌های جهادی آشنا بشیم و هم بفهمیم عمق فقر و محرومیت چقدره. طبق قراین و شواهد فکر می‌کنم من هم یک بار شهید اژدری رو از نزدیک دیدم. امیدوارم این شهدا شفیع ما باشن. برای شادی روحش صلوات بفرستید لطفاً.

11 نفر پسندیدند.

مبینا حمیدی

1400/6/28 - 11:48

سلااام😁 وقت بخیر🌱 نقد کتاب شمرون کناردون: نقاط مثبت: ✨اول شخص تعریف شدن داستان خیلی عالی بود حس همزاد پنداری زیادی برام ایجاد شد خیلی راحت با کتاب ارتباط برقرار کردم ✨فهرست خیلی جالب بود زمستون،شمرون و... ✨صحنه ها خیلی خوب توصیف شده بود میشد حسش کرد مثل زمان تصادف امیرمحمد با موتور‌ و صحنه شهادت که آمیخته با خاطرات بود عالی بود😍 ✨بارکد کردن پست های اینستگرام در کتاب به حس و ارتباط بیشتر با کتاب و شهید خیلی خوب بود ✨من تا حالا از جهادگرها کتاب نخونده بودم در طی مدت خواندن کتاب که دو سه روز بیشتر طول نکشید انقدر کتاب به دلم نشست با مشکلات و درد و دل هاشون زندگی کردم ✨این یک نکته خیلی عالی بود که این کتاب برعکس بعضی کتاب شهدا نیومده بود شهدا رو جوری توصیف کنه که ما با خودمون بگیم ما کجا و شهدا کجا، گفتن از دغدغه ها و درگیری های امیر محمد با خودش در طول داستان خیلی قشنگ بود ✨با وضعیت مناطق محروم آشنا شدم چیزی هایی که تا حالا نشنیده بودم را خواندم 🌹نقاط منفی:بعضی جاها یکم صحبت هاشون از حالت دوستانه با دوست هایش کنار می‌رفت یه جور احساسی طور میشد که نمیشه گفت نقطه منفی یه جوری هم خوبه هم یکم غیر قابل باور 🌹 دوست داشتم دوستان امیرمحمد که در کتاب باهاشون تعامل داشت در تصاویر اخر کتاب با امیر محمد عکس داشته باشن و معرفی بشن

7 نفر پسندیدند.

همین الان کتاب رو تموم کردم. یه یادداشت طولانی در مورد کتاب دارم که بعدا توی اینستاگرام مینویسم. این چند روزی که داشتم کتاب رو می‌خوندم همش ذهنم جایی درگیر امیر محمد اژدری بود. الان بعد از تموم کردن کتاب یه بغضی تو گلوم اومد. خیلی خوب نوشته شده بود و از اون مهم تر تلاش خانم عرفانی برای پیدا کردن سوژه بود. سوژه جدید و کار آمد و الگویی مناسب برای نسل ده هفتادی و هشتادی که ما جوونای حاضر باشیم. بنظرم نویسندگان کتاب حق مطلب رو ادا کرده بودن و شخصیت والای شهید رو به خوبی به نمایش گذاشتن. من فقط چون حس کردم فصل اول و دوم میتونست شروع بهتری داشته باشه یک امتیاز کم کردم. اما کتاب رو دوست داشتم و دلم میخواد حالا که تموم کردم یه بار دیگه از اول بخونم و بیشتر از این به جزئیات کتاب توجه کنم. چه قدر شخصیت شهید اژدری راضی و شاکر بود به تقدیری که خدا براش رقم زد و چه قدر عجیب اونجایی که زندگی من شباهتی به زندگی ایشون پیدا کرد نگاهمون زمین تا آسمون متفاوت بود و اینجوریه که بعضی آدما شهید میشن و بعضی ها غبطه میخورن.... اینکه شهید مثل همه ی ما دهه هفتادیا دنیاشون با دنیای مجازی گره خورده بود باعث شده بود احساس نزدیکی بیشتری با شهید داشته باشم. صحنه شهادت شهید اژدری و اونجاهایی که عاشق و تسلیم خدا بود و قسمتایی که آخرین دیدار رو با حرم امام حسین داشت و ماجرای فرید و مراد رو بیشتر از بقیه داستان دوست داشتم. و اون تیکه ای که بریده ای از شعر سنگ صبور چاووشی رو داشت اشکم رو در آورد. ممنون از خانم عرفانی و خانم علویان بابت نوشتن این کتاب زیبا امیدوارم که مورد شفاعت شهید قرار بگیرن.🙏🏻

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

8 نفر پسندیدند.

فاطمه  احمدی

1401/7/12 - 20:19